امروزه تاریخ شاهد انحطاط تمدن غرب است. زيرا اين تمدن، يك تمدن معنوي كه مناسبات اجتماعي، تربيتي و آموزشياش براساس آموزههاي ديني باشد، نيست. بلكه يك تمدن سراسر حسّي است و تمدن حسّي نابودشدني است. لذا توجه به تمدن جايگزين یک نیاز ضروری است. از طرفي توجه به تمدن مهدوی و نقش افراد در زمينهسازي براي ظهور، در جوامع اسلامي كمرنگ شده است. تلاش مستمر همه امامان معصوم (عليهم السلام) به ويژه امام رضا (عليهالسلام) براي تشكيل حكومت جهاني اسلام به دست امام زمان (عجلاللهتعاليفرجهالشريف) و اهميت حضور امام رضا (عليهالسلام) در ايران حتي در ميان شيعيان مغفول ماندهاست. آثاري كه به اين موضوع به طور مستقل پرداختهاند، كم و در تبيين ارتباط تمدن رضوي با تمدن مهدوي، دچار نقص و كاستي هستند. اين تحقیق با عنوان «تمدن رضوي زمينهساز تمدن مهدوي» به منظور تبيين نقش امام رضا (عليه السلام) در زمينهسازي براي ظهور با توجه به آيات و روايات مربوط به دوران ظهور و سيره آن حضرت با رويكرد توصیفی ـ تحلیلی نگاشته شدهاست. برای رسیدن به تمدن مهدوی، نظر به گذشته و سیره معصومین (علیهمالسلام) راهگشا خواهدبود. حكومت حضرت علي (عليهالسلام) دوران حكومت احكام دين و اجراي گسترده آن بود. يكي از ابعاد قيام امام حسين (عليهالسلام) نيز اثبات نظام ايدهآل اسلامي است. امام رضا (عليهالسلام) با وارد شدن در فضاي مناظره و گفتوگو نشان دادند ابعاد اجتماعي حكومتي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و حضرت علي (عليهالسلام) در كشور گسترده اسلام قابل اجرا است. لذا ميتوان گفت تمدن رضوي در دوره تكامل جامعه اسلامي، نوعي الگوي كامل است كه در دنباله نظام علوي و نهضت حسيني ميآيد. محتوا و جهت تمدن رضوي، فعليت يافتن اسلام حداكثري با حضور امام معصوم (عليه السلام) و انسان كامل است. اين مهم در تمدن مهدوي به طور تام و تمام ظهور مييابد. دوران طلائي امام رضا (عليه السلام) -هرچند حضرت به ظاهر مسئول اجرائي جامعه نيستند-، حركتي دقيق و مقدمهساز طلوع حضرت حجت (ارواحنافداه) است.
کلیدواژهها: تمدن، تمدن رضوي، تمدن مهدوي، تمدن اسلامي، زمینهسازی ظهور.
اهل بیت علیهم السلام معلمان و مفسران حقیقی قرآن هستند که قول، فعل و تقریرشان حجت است، برای هدایت بشر آمده اند و از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند و به انواع روش ها به هدایت و روشنگری پرداخته اند. یکی از روش های ارتباطی اهل بیت به ویژه امامان آخر با شیعیان، ارتباط از طریق نامه و نامه نگاری بوده است. مسایل و مشکلات دوست و دشمن از طریق سفیران حضرت در قالب نامه منتقل می شد و پاسخ دریافت میشده است. امام که شأن و جایگاهش هدایتگری است، در نامه ها نیز به این امر مشغول است و میکوشد به هر طریق و با هر لفظ و سبکی نکتهای را به مخاطب خویش بیاموزد و در عین حال پاسخگو نیز باشد. با واکاوی نامههای امام هادی، امام عسکری و حضرت ولی عصر (علیهم السلام) نکات تربیتی و اخلاقی فراوانی به دست می آید. مراد از نکات تربیتی اموری نظیر شروع نامه، نحوه پاسخگویی، خطابات حضرت و … است و مراد از نکات اخلاقی نیز برخی فضایل اخلاقی است که حضرت نسبت به آن توجه داشته و یا آنرا توصیه کرده اند نظیر، صبر، انفاق، توبه، انتظار فرج، تفقه در دین و … که با روش و ابزار کتابخانهای و توصیفی تحلیلی در این اثر بیان شده است.
واژگان کلیدی: اخلاق، تربیت، مکاتیب، امام هادی (علیه السلام)، امام عسکری (علیه السلام)، امام مهدی (عجل الله تعلی فرجه الشریف)
قاعده نفی سبیل که مستند آن کتاب و سنت است، در ابواب مختلف فقه کاربرد دارد. قاعده نفی سبیل به عنوان یک اصل فقهی، تأثیر فراوانی بر ذهنیت و دستگاه فکری نخبگان دینی ـ سیاسی و اجرایی جمهوری اسلامی ایران گذاشته است. با توجه به موضوع مذاکرات جمهوری اسلامی با کشورهای اروپایی با موضوع برجام، این سؤال مطرح است که براساس این قاعده، که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راهی را برای نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین باز نگذاشته است. آیا برجام راه تسلط بر کشور ما را هموار میکند؟ در میان فقهای اسلامی، امام خمینی (رحمه الله علیه) در نوشتهها و اقدامات خود در عرصه حکومت، بیشترین توجه را به این اصل مبذول داشته است و ضمن برشمردن آن به عنوان یکی از قواعد فقهی در استنباط آموزههای سیاسی اسلام، آن را از جنبه سلبی و ایجابی مورد توجه قرار داده است. جنبه سلبی این قاعده، نفی ظلم، ستم، استبداد و استعمار برای حفظ استقلال و نفی وابستگی است و جنبه ایجابی آن نیز حفظ نظام اسلامی و ارتقاء منزلت جمهوری اسلامی نزد مسلمانان و مستضعفان جهان است. در این تحقیق با بهره مندی از این قاعده و توجه ویژه به قانون اساسی ایران که در اصول متعدد خود با استناد به نفی سبیل به خصوص در سیاست خارجی، رفتار سیاسی دستگاه دیپلماسی ایران را طراحی و جهتدهی میکند، تلاش شده است که به دیدگاههای امام خمینی، مقام معظم رهبری، قانون اساسی و دیدگاههای دولتمردان و گروههای سیاسی فعال به عنوان مصداقهای عینی نفی سبیل که بر عملکرد دستگاه دیپلماسی تأثیر مستقیم داشتهاند و حتی به نظرات مخالف چنین اصلی توجه گردد.
کلیدواژهها: قاعده فقهی، قاعده نفی سبیل, روابط بین الملل، برجام.
در طول تاریخ، نکاح با عناوین مختلفی از جمله نکاح رهط مرسوم بوده، که در آن عدهای از مردان با رضایت یکدیگر با یک زن روابط زناشویی برقرار میکردند، که با پیدایش اسلام این نوع نکاحها منسوخ شد و به دو نکاح دائم و موقت منحصر گردید. با توجه به اینکه در عصر حاضر نیز، مشارکت زنان در کنار مردان در جنگ، با عنوان جهاد نکاح، که مشابه همان نکاح رهط میباشد، از سوی وهابیون مطرح شده است، پژوهش حاضر به منظور رفع شبهه از ازدواج موقت، با در نظر گرفتن مشروعیت آن در عصر نبوی(صلی الله علیه و آله)، ارائه و به این موضوع میپردازد که جایگاه جهاد نکاح در اسلام چیست. در این تحقیق با استفاده از روش کتابخانهای- توصیفی، ابتدا اقسام جهاد و حکم جهاد بر زنان مورد بررسی قرار گرفته است که نحوه حضور زنان در جهاد را با بیان آن در عصر نبوی(صلی الله علیه و آله) روشن میکند. سپس شرایط و ارکان نکاح دائم و موقت بیان گردید که با ارائه مستندات قرآنی و روایی در بحث ازدواج موقت از منظر شیعه، به مشروعیت آن اشاره شد، و در ادامه دلایل نسخ متعه از سوی اهل تسنن و جای گزینی نکاح مسیار توسط آنان، مطرح گردید. با بررسی آثار و تعهدات نکاح، میتوان گفت که ازدواج با شرایط و آثاری که بر آن مترتب میشود، از سوی شارع امری مقدس است که هرگونه سوءاستفاده و خلف وعده در تعهدات آن، مرتکب را مستوجب عقوبت شدید الهی میکند. نکاح در عصر جاهلیت شرایط و انواع خاصی داشته است که بطور مختصر شرح داده شد. در آخر به تطبیق جهاد نکاح با سایر نکاحهای مطرح شده در پژوهش پرداخته شده است. نقش بانوان مسلمان در جنگهای عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) به منظور خدمات و امداد رسانی به رزمندگان بوده که تأکید پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضور زنان در جهاد نیز صرفاً به همین جایگاه است. لذا جهاد نکاح چه از سوی ازدواج موقت شیعیان و چه از سوی نکاح مسیارِ اهل سنت، هیچ جایگاه و پیشینه تاریخی در اسلام ندارد. جهاد نکاح در اصل، ریشه در عصر جاهلیت دارد و بدعتی از سوی وهابیون جهت پیشبرد اهداف خودشان است.
کلید واژهها: جهاد نکاح، نکاح دائم، متعه، نکاح مسیار
یکی از مسائلی که از دیرباز آدمیان را به تأمّل واداشته است، مسئله، جبر و اختیار است. پرسش اساسی در این بحث آن است که آیا انسان، در انجام اعمال ارادی خود، مختار است یا آن که مجبور است و هیچ اختیاری ندارد؟ برای پاسخ به این سوال ، نظریه ی جبر و تفویض و امر بین الامرین وجود دارد در این پژوهش سعی شده است دیدگاه امام هادی علیه السلام راجع به مساله ی جبر و تفویض و امر بین الامرین شرح داده شود. بر اساس روایت امام هادی علیه السلام و با استفاده از آیات قرآن، و حدیث معروفی از امام صادق علیه السلام نظریهی جبر و تفویض را رد شده است. جبر را به این دلیل رد کرده اند که قائل به عقیده جبر یا گرفتار ظالم دانستن خدا یا تکذیب و دروغ دانستن قول خدا است که هر دو باطل است. و رد تفویض به این دلیل است که معتقد به آن، عجز را برای خداوند اثبات میکنند و قدرت تامه او را درباره امور بندگان از حضرتش سلب مینمایند. پیامد چنین اعتقادی انکار عمومیت قدرت خداوند است. در قسمت آخر نامه، امام هادی علیه السلام، با استفاده از عناوینی مانند استطاعت و قضا و قدر و مسالهی امتحان و آزمایش، جبر و تفویض را رد کرده و امر بین الامرین را به اثبات رساندهاند.
کلیدواژهها: جبر، تفویض، اختیار، امر بین الامرین، امام هادی علیه السلام