سخنان حجة السلام مهدی اژه ای(برادرشهیدعلی اکبراژه ای) به مناسبت ولادت پيامبر گرامی بشريت درباره ی حاجيه خانم ابطحی
به نام خدا
فروردین 1389
ايام بسيار پر ارج وگرانقدر، ولادت با سعادت حضرت ختمی مرتبت پيامبر رحمت که دين ابدی جاويد و برنامه اش، سعادت کامل انسان و وجودش خير و برکت برای تمام موجودات است. بنيان گذار مکتب اسلام و بنا کننده ی دين در جامعه ای که جز خونريزی و فساد کاری نمی کرد. کار بشر صرفاً فساد و خونريزی است، و ولادت با سعادت بنيان گذار مکتب تشيع، امام جعفر صادق عليه السلام. هر چه اسلام از فقه، تفسير و …. دارد، مديون اهل بيت بخصوص دو بزرگوار، امام صادق و باقر عليهما السلام است. معيارهای حق و باطل امروز، توسط فرمايشات ايشان مشخص می شود.
اميدواريم شاگردان خوبی برای ايشان باشيم.
دروديوار اين جا يادگار بانويی است که از لحظات عمرش کمال بهره برداری را کرد. در شرايطی اين جا را در اين مکان پايه ريزی کرد، که بسيار نا مساعد بود. هم جمعيت منطقه و هم … . وحيداً فريداً اين کار را کرد. بدون کمک و پشتيبانی خاصی، ومرکزی نورانی برای فعاليت های قرآنی و تبليغی شد.
محيط آن روز مملو از فساد بود. جايی برای خانم های عفيف نبود و خانم های خوب، بايد به رنگ جامعه در می آمدند. در آن شرايط، در گوشه و کنار کشور، افرادی اين شرايط را می ديدند و نگران بودند. ايشان در حد توانش برای تغيير اين شرايط کوشيد. امروز همه چيز آماده و در دسترس ما است.
ايشان تا سنی از تحصيلات محروم بود. در عين اينکه در خانواده ی عالمی زندگی می کرد. پدر ايشان هم درسی امام خمينی بودند.امام خمينی(قدس سره)، احترام زيادی برای حاج آقا سده ای قائل بودند. هم از جهت انتساب ايشان به استاد امام خمينی، حاج ميرزا صادق خاتون آبادی و هم به خاطر خودشان، مورد توجه ويژه ی امام بودند. خاندان سالطان العلمايی خانواده ی عالمی بودند.
حاجيه خانم دير شروع به تحصيل کردند. از دانشگاه اصفهان ليسانس ادبيات عرب گرفتند. اگر کسی همت و پشتکار داشته باشد، اگر چه دير هم شروع کند، می تواند به اهدافش برسد.
قبلا خانم ها کمتر به دانشگاه می رفتند. ايشان دير شروع کردند و خيلی زود به ليسانس رسيدند که نشان دهنده ی هوش و حافظه ی زياد است. اراده، همت و حافظه ی بسيار خوبی داشتند. همزمان، تحصيل علوم دينی را هم در خانه داشتندو اشکالاتشان را از ديگرن می پرسيدند. تحصيلات حوزوی را به سبک خاصی طی کردند که در آن روز شگفت آفرين بود. چون همه تصور می کردند زن ها دردروس حوزوی به جايی نمی توانند برسند. گرچه در اصفهان عارفی شايسته و مفسری بزرگ مثل آية الله عظمی حاجيه خانم امين بود، که از کسانی مقام اجتهاد گرفته بودند که در عمرشان فقط به دو نفر اجازه ی اجتهاد داده بودند.
آقای مرعشی نجفی، ازحاجيه خانم امين اجازه ی نقل روايت گرفتند. آن عالم بزرگ، با افتخاراز اين اجازه نقل می کند.
خانم امين، عالمی عارف بود. بدون رياضات سختی که بعضی دنبال می کنند و حتی ديگران را هم به نام سير و سلوک و عرفان منحرف می کنند، ايشان در طريقی معمول (انجام واجبات و ترک محرمات) به مقاماتی رسيد، خدای متعال درون ايشان را مملو کرد. در کتاب نفحات الرحمانيه، عنايات خدا را به خودشان يادآور شده اند. کتاب های بسيار خوب ديگر هم دارند. تنها زن مفسر قرآن هستند. در 60 سالگی شروع به تفسير قرآن کردند، و از خدا توفيق اتمام آن را خواستند. به گفته ی حاج خانم ابطحی، وقتی تفسير قرآن را تمام کردند، دستشان هم از کار افتاد. متاسفانه در جامعه ما کمتر از تفسير ايشان استفاده می شود. استادانی مثل سيدعلی نجف آبادی داشتند که ادعای اعلميت و مرجعيت داشت.
با وجود اين عالمه در اصفهان که بنيان گزارحوزه های علميه بود، و خدمات بسياری کرد، تصور اين بود که خانم امين يک استثنا است و زن ها چنين توانی را ندارند.
در کانون جهان اسلام، از خانم ابطحی دعوت شد برای بانوان جلسه داشته باشند درخيابان آمادگاه.
چهارباغ در اختيار بی حجاب ها بود و هر روز با وضعی عجيب و غريب می آمدند. صد زن چادری به کانون اسلام می رفتند که ساواک ترسيده بود که اين ها چکار می خواهند بکنند.
ساواک مجبورشان کرد قرار داد اجاره ی آنجا را فسخ کنند و درحقيقت آنجا را بست. خانم امين به خيابان ارديبهشت رفتند که فرمانداری و ساواک در آنجا قرار داشت. يعنی آنجا را تعطيل کردند که در چهارباغ نباشند.
خانم ابطحی اولين مقاله اش را درحضور خانم امين قرائت کرد ومورد تشويق شديد خانم امين قرار گرفت.
حاج خانم ابطحی هنگامی با خانم امين آشنا شدند که ايشان 90 ساله بودند. با سختی بچه داری و خانه - داری، در اين کار وارد شدند. نفَس خوبی داشت. افراد، اول مجذوب صفات ايشان می شدند بعد مجذوب گفتارشان . زنان زيادی را با حجاب کردند که روی شوهرانشان هم تأثير گذاشتند.
کم روحانی ديده ام که دراثر ملاقات، افراد را عوض کند که مسير زندگی شان را عوض کنند. شايد چون ايشان به عبادت بسيار مقيد بود. کسی که می خواهد نفس ها را متحول کند، بايد شوری و حرارتی داشته باشد که درون سرد افراد را تغيير دهد. با چند جلسه ديدار افراد عوض می شدند.
همسران ارتشی ها در جلسات عوض می شدند. زندگی ها را متحول کردند. تعدادشان خيلی زياد است . فقط در اصفهان نبود. مطالعات زياد می کردند با اينکه چشمشان هم مشکل پيدا کرده بود. حافظه ای خدا به ايشان داده بود که دعا را حفظ بودند و شرح هم می دادند و يادشان نمی رفت که تا کجا خوانده اند.
دختر 6 ساله شان از دنيا رفت. دامادشان هم همينطور. اما در اثر ايمان قوی، خدا آرامش زيادی به ايشان داده بود.
افراد زيادی در اين کانون نورتربيت شدند.
به تنهايی اين جا را تبديل به يک مدرسه ی طلبگی کردند.
هزينه های بسيار زياد داشت که با زحمت زياد جور می شد.
خيّرها، برای مدرسه و بيمارستان کمک مالی می کنند اما برای اينکارها پول نمی دهند. باز از الطاف خدا بود که از راه های مختلف اين جا را به نتيجه می رساند.
آثار اين شجره ی طيبه که اميدواريم به خوبی آن را ادامه دهيد، باقيات صالحاتی برای ايشان خواهد بود.
در امور خيريه رسيدگی به محرومين می کرد. زن ها الان هم به سختی به مسافرت می روند اما ايشان برای رسيدگی به وضعيت محرومين به روستاها می رفت . غسالخانه نداشتند، با اينکه کار دولت بود، گاهی در روستايی دو ماه می ماند تا حمام برايشان بسازد. مردم نمی دانستند چگونه غسل کنند.
اين ها را می گوييم تا الگو شود که وسعت کار چقدر زياد است تا آخر عمر، ايشان اين کارها را می کرد و جايی هم ثبت نشده است.
در ايران کم داشته ايم. ايشان در ايام جنگ، دائم جبهه بود. وقتی آبادان در محاصره بود و مردها فرار کرده بودند. با وجود توپ و تانک و …. در دزفول، فاو، جزيره مجنون، خرمشهر و … می رفت و در روحيه دادن به سربازان و خانواده هايشان بسيار کمک می کرد. برای خانواده ها، درس عقيدتی، سياسی و …….. داشت. حضور دراوج جنگ،درخط مقدم! هنگامی که آبادان درمحاصره بود، ازبيراهه ازماهشهربه آنجا رفته بود. اين جا(اصفهان)، کمک جمع آوری می کرد، برای جبهه!
ارتباط ايشان با علما زياد بود. زن ها با علما رابطه ندارند ولی ايشان مستقيم با ايشان صحبت می کرد و گزارش می داد.فعاليت های ارزشمندی داشت. به ويژه به خدمت امام خمينی و آيت الله مشکينی می رفتند. بارها به منزل آيت الله مشکينی برای گزارش رفته بودند.
فاز ديگرزندگی ايشان، فاز سياسی بود. افراد را تشويق می کرد و حاضر در صحنه بود. يک بار هم در انتخابات شرکت کرد. اينها نشان از اميد و اراده ی قوی وتلاش خستگی ناپذير ايشان بود.
فاز ديگرسفرهای زيارتی ايشان بود. تا سال آخرعمر حج عمره را رفتند. درسفرها راه و رسم بندگی را به هم سفرهايش می آموخت. روحيه ی بانشاطی داشت. مؤمن ، صورتی مهربان دارد. اولين بار که با کسی حرف می زد انگار سال ها او را می شناخت. عاش سعيدا. در زير فشارها، روحيه اش را نمی باخت. 75 سال عمر کردند، کم بود اما از لحظات عمرشان، به خوبی استفاده کردند.
خدا به صاحبان علم درجات بالامی دهد. به نظر من ايشان به زن ها شخصيت، اتکا به نفس وخود باوری داد. نشان داد خدا در وجود زن ها چه قوايی قرار داده است.
غرب، انسانيت زن را فدای شهوت و …می کند. چه بسا شرايط اگر بهتر بود، ايشان بهترهم کار می کرد. اين،نشان می دهد خدا چه نعمت ی به خانم ها داده است. پاکی، علم، خدمت، اخلاص از صفات ايشان بود. ايشان دست پرورده ی خانم امين و رشد يافته ی مکتب حضرت زهرا بودند.
بسيار افرادی که در زمين راه می روند و مرده های متحرک اند. اما عالم، مرگ ندارد. اينها ارواحشان زنده است. نبايد آنها را جزو مرده ها حساب کرد.
به علم زنده اند به بندگی و خدمت خدا.
خدايی است که کسی يک عمر زندگی کند و کسی از ايشان ناراضی نباشد.
خدا درجات همه شان را عالی کند، از طبقات نوربه ايشان بدهد، هم نشين اوليا کند، از راحتی و مغفرتش برآنها بيفزايد. به بازماندگانشان صبرواجرصبر بدهد.ما را قدردان اينگونه افراد مثل حاجيه خانم همايونی، که اکنون زنده اند، بفرمايد.
خدا عاقبت مارا ختم به خير کند. ما را آمرزيده به پيشگاه خودش ببرد. خانم ابطحی را ازاين مجالس بهره- مند کند و بر درجاتشان بيفزايد. شرِ اشرار را به خودشان برگرداند، امام عصررا از ما خوشنود کند. فردای قيامت ما را از شفاعت اين خاندان بهره مند بفرمايد.