گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
مقاله خانم آسیه صفاری با عنوان
“بررسی جبرواختیار از منظر علم مدنی از دیدگاه فارابی”
به عناون یکی از مقاله های ممتاز جشنواره علامه حلی پذیرفته شد.
چکیده این مقاله را قبلا در وبلاگ نوشته ایم. اکنون دوباره چکیده آن را ببینید:
فارابی در فص 56و55 کتاب فصوص الحکم، بحث مختصری در باب جبر و اختیار مطرح می کند و معتقد است که افعال انسان به افاضه و واگذار نشده است بلکه معلول علل و اسبابی غیر از ذات او هستند و آن علل و اسباب سرانجام به ترتیب سببی و مسببی، وجوباً و ضرورتاً به ذات اقدس حق تعالی منتهی می شوند.
اما آیا چنین ملاحظه ایی نافی دعاوی فارابی در معرفی مدینه ی فاضله و چگونگی حصول آن نیست؟ این نوشتار درصدد است پس از تشریح مسئله ی مدینه فاضله و چگونگی انتخاب ریئس مدینه، نشان دهد که هر چند که فارابی مبنای اعتقاد خود را جبر قرار می دهد، با این حال نباید جبر محض خوانده شود، لذا به دلیل نسبتی که اختیار با ایده و مسئله ی مدینه دارد، می توان آن را در ملاحظات جبر و اختیار، کانون توجه قرار داد.
کلید واژه ها:جبر، اختیار، فارابی، مدینه، رئیس مدینه
چکیده مقاله(یکی از ده مقاله راه یافته به مرحله نهایی جشنواره علامه حلی)
قرآن، کتابِ آسمانی کاملترین و آخرین دین الهی، یعنی اسلام است. لازمة این تعبیر این است که هر مطلبی که آدمی به آن نیاز دارد و با آن مواجه می شود، در این کتاب عنوان شده باشد، یکی از این مسایل مسئله خیال است. قرآن مسئله خیال را مطرح کر ده است، امام نه به آن معنایی که مد نظر عوام است که عبارت است از امور غیر واقعی، بلکه آنچه در قرآن بیان می شود امور واقعی است که خیال و قوة تخیّل آدمی را در برترین مسیرها هدایت می کند و باعث آفرینش هنری از نوع ماندگار آن می گردد. قرآن خیالِ آدمی را از طریق بیان آیات داستانی و غیر داستانی که همگی آنها واقعیت محور هستند، بر می انگیزد، هنر نیز در قرآن نه تنها عنوان شده است و عناصر قوام بخش آن نیز مطرح گردیده است، بلکه آیات بسیاری بنیادهای نگرش هنر اسلامی را بیان کرده اند، از جمله نگرش آیه ای، تسبیحی، عدالت و انسان در قرآن عنوان گردیده است. فلاسفة اسلامی نیز، همان طور که از نام آنان بر می آید، از آموزه های اسلامی بهره جسته اند و آن را در بیان فلسفی خود مطرح کرده اند.
مسأله خیال و هنر نیز در بیانات فلسفی فلاسفه راه یافته است. آنان ادراک خیالی را تبیین نموده اند و آن را زمینه ساز خلق اثر هنری دانسته اند. هنری که ویژگی ذاتی آن باز آفرینی زیبایی است و هنرمند مسلمان اثری هدایتگر و ثمربخش در دنیا و آخرت می آفریند، اثری که با زیبایی شناسی دینی خلق گردیده است.
واژگان کلیدی : خیال، هنر، ادراک خیالی، عناصر داستانی و غیر داستانی، زیبایی شناسی دینی، نگرش آیه ای، نگرش تسبیحی.
حقيقتاً هر كس كه واقع بين باشد و انصاف هم داشته باشد و تاريخچه انقلاب را هم خوب مطالعه كرده باشد، يقين پيدا ميكند كه اگر مسئله مرجعيت نبود، انقلاب پيروز نميشد. همان طور كه قبل از انقلاب اسلامي هم، جنبشهايي در كشور ما روي دادند كه به علت عدم رهبري آن توسط مرجعيت، ناكام ماندند دليلش هم اين است كه اكثريت قريب به اتفاق مردم ما مسلمانند و وقتي حكم مرجعي صادر ميشود، تا آخرين نفس و حتي تا پاي جان در اين راه تلاش ميكنند. عناصر و جرياناتي كه مذهبي نيستند، ميگويند ما به دنبال يك رشته اهداف سياسي هستيم و دليلي ندارد كه جانمان را به خطر بيندازيم. فداكاري كنيم و كشته بشويم. ولي مردم متدين به دليل نفوذ حكم مرجعيت، تا به آخر ميايستند. لذا يقين داشته باشيد در عصر روز 21 بهمن كه شاه به مأموران خود دستور داد كه حكومت نظامي برقرار كنند و هر كسي را كه در خيابان ديدند با تير بزنند،
اگر حكم مرجعيت در ميان نبود، مثل بسياري از كشورهاي دنيا، نظاميها موفق ميشدند.
اين مرجعيت امام بود كه وقتي فرمان دادند به خيابانها بريزيد و اگر شهيد بشويد در پيشگاه خدا مأجور هستيد، مردم لحظهاي ترديد نكردند. در چنين لحظهاي جز مرجعيت، كسي نميتوانست چنين فرماني بدهد و اين گونه هم اجرا شود.
بروز ديگر اين قدرت در مقطع جنگ تحميلي بود. اگر مرجعيت و اعتقادات مذهبي و به قول آنها، مناسبات مقلدي و مقلد نبود، اين حضور با شكوه وجود نداشت و دشمن پيش ميآمد و همه جا را ميگرفت. اگر نهادي به نام بسيج پيدا شد، مولود مرجعيت است. بنابراين اين گونه نيست كه مراجع و پيروان آنها انقلاب را مصادره كرده باشند، بلكه اساسا عناصر اصلي انقلاب، مرجعيت و وفاداران مرجعيت بودند. اين مسئلهاي است كه حتي دشمنان انقلاب هم آن را تصديق ميكنند، بنابراين اگر روشنفكران، به ويژه طيف غيرمذهبي آنها، خودشان تنها بودند، ما امروز به يقين وضع ديگري داشتيم و به اين تحول عجيب نميرسيديم. در مسئله حزب الله جنوب لبنان، به يقين ارتش اسرائيل قوي تر از تمام ارتشهاي كشور اسلامي و عربي و همسايههاي خود است، اما چيزي كه سبب موفقيت حزبالله شد، رابطه با مرجعيت و ايمان مذهبي مردم و دستور گرفتن از مرجع براي مقاومت بود. و يا مثلا در جريان اشغال عراق، اگر حضور و نقش آفريني هوشمندانه آيت الله العظمي سيستاني نبود، آمريكاييها چيزي از كيان و هويت آن ملت باقي نگذاشته بودند. انكار اين مسائل در واقع انكار بديهيات است.
از سخنان آیت الله مکارم شیرازی(www.nimghaarn.ir)
این جا همه اش شوق و اشتیاق، شور بود و شعف، نور بود و آرامش،
مدینه بود و بوی پیغمبر. آسمان بود و گنبد خزرایش.
به هر کس نگاه می کردم با یک روح تازه ای به طرف درب های مسجدالنبی راهی بود.
اصلا آنچه را که می دیدم باور نمی کردم. دقیقه ها و ساعت ها می گذشتند ولی انگار هیچ کدام جزو عمرم حساب نمی شدند.
چه صفایی داشت قدم زدن در حیاط مسجد،
چه طراوتی داشت آن نفسی که از هوای عطر پیغمبر می کشیدم
و چه سویی می گرفت دیدگانم وقتی به گنبدش نگاه می کردم.
قدم زنان پیش می رفتم و با خود زمزمه می کردم که کجاست بین الحرمینی که می گویند؟
پس آن حرم کجاست؟
آری می گفتم و پیش می رفتم تا این که به یک حصار.
گفتند حرم همین جاست.
بالا رفتم. همه جا خاک بود.
آنجا حرم نبود، حزن بود و تنهایی، غربت بود و غریبی.
همه جا بقیع بود وخاک!!
طلیه پایه 2
مادر شهید بابایی، خانمی ژاپنی است
این خانم نقل می کند:
وقتی جسد شهیدم را آوردند و می خواستم او را ببینم،
گویی قلبم می خواست از سینه ام بیرون آید. محکم چند بار با مشت به قلبم زدم
پس از مدتی آرام گرفت
از این جا فلسفه سینه زنی را فهمیدم!!!