گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
او می گفت:
گریه بر حسین اعظم از زیارت است.
تمام انبیا و اولیاء، با تقرب به اباعبدالله، به خدا تقرب می جویند:
یا اباعبدالله انی اتقرب الی الله
و الی رسوله
و الی امیرالمؤمنین
و الی فاطمه
و الی الحسن
و الیک
بموالاتک و …..
پس نگویید: فلانی حسین زمان است
یا فلانی علی اصغر زمان است
یا فلانی علی اکبر زمان است
چون در روایت داریم:
لا یُقاسُ بِنا احدٌ
هیچکس قابل قیاس با ما نیست.
هر که حسین، اولاد و اصحاب او را
با افراد زمان خودش قیاس کند،
بدانید می خواهد گریه بر حسین را بگیرد.
امام زمان هم آمدند و همه جا قسط و عدل برقرار شد،
باز هم روضه حسین خوانده می شود.
حضرت زهرا در قیامت هم روضه سیدالشهداء را می خوانند.
حسین مال زمان نیست.
مگر توحید و خدا تعطیل می شود
که روضه حسین تعطیل شود؟
این محرم، ظهور توحید است.
قلب امام زمان در مرتبه “شاهداً و مشهوداً”
جدای از حسین،
به خدا مرتبط نمی شود.
چرا ائمه انقدر برای حضرت زهرا عزیز هستند؟
چون گریه کننده بر حسین اند.
امام زمان برای حضرت زهرا عزیزند
چون صبح و ظهر و شب
بر حسین گریه می کنند.
حسین علیه السلام در روز عاشورا،
خدا را معرفی کرد
و خدا در روز عاشورا،
حسین را معرفی کرد.
رسول خدا فرمود:
حسین منّی و أنا مِن حسین
من که پیغمبرم، از حسینم.
اگر حسین نبود،
خلقت نبود.
He said
Don’t say: The Husayn of time
Husayn was unique
There is no parable for Husayn in all universe
All Imams are unique
No one is comparable to them
Crying for Husayn
is greater than his Ziarat (pilgrimage)
All Imams approach God
by love of Husayn and crying for him
Zahra (as) loves Imams because
they cry for Husayn
Even when Mahdi (as) comes
and justice and equity is established
shrine of Husayn will be erected
Until world lasts
crying for Husayn is erected
even in the day of gudgment
Husayn is not time-limited
In Ashura
Husayn (as) annouced God
and God, annoused Husayn
Ashura is the appearance
of monotheism
Husayn wasn’t martyred
for salat (prayer)
but he was Martyred to show God
Husayn is witnessing God
and God is witnessing Husayn
If there was no Husayn
there was no creation
او می گفت:
هر چه داریم از خدا و ائمه است.
خودمان هم مال آن ها هستیم.
من مال خدا و امام زمانم. بچه، خانه و همه چیزم مال امام زمان است.
چقدر راحت می شویم که چیزی نداشته باشیم.
تمام بار حاصل از داشتن ها، از دوشمان برداشته می شود.
چقدر سبک می شویم!!
اگر نماز، روزه، گریه و مال، به پیشگاه خدا ببریم، همه را باید جواب گو باشیم.
چون می پرسند: نمازت را چگونه خواندی؟
همین طور هر چیز دیگری بیاوریم، از چگونگی آن سؤال خواهد شد و باید جواب بدهیم.
در حالی که ائمه خودشان جوابند.
محبت و اتصال به ائمه، خودش جواب است.
پس هیچی نبریم درِ خانه خدا.
همه را بنداز یک طرف.
بگویید هیچ نیاورده ام فقط محبت شما را دارم. اتصال به خدا و ائمه دارم.
این اتصال را همیشه داشته باشید.
این می شود “رجا".
هیچ ندارم ولی اتصال را دارم و امیدم به شماست.
اگر نماز و روزه ات را به رخ نکشی و بندازی دور، ائمه آن را می خرند و کاستی هایش را اصلاح می کنند.
ما فکر می کنیم حسنه ای داریم در صورتی که ممکن است در واقع سیئه باشد.
پس خیلی به کارهایت نناز.
اتصال به امام همه کارهای دست و پا شکسته مان را اصلاح می کند.
امام دریای بیکران است که اعمال ما را از کثراتِ وهم، خیال، کج فهمی و … اصلاح می کند.
فهممان درست می شود.
هنگام اتصال به امام، نور، گرما و نشاط می آید.
اما کسانی که به اعمال خود می نازند و به خودشان خیلی اعتبار می دهند، یک روز هم خسته و مأیوس می شوند.
پس چرا چیزی را که نیست (خودت) می خواهی هست کنی و
چیزی را که هست (امام زمان) می خواهی نیست کنی؟
همیشه در هستِ ولایت و نیستِ خودتان سیر کنید.
تمام عالَم وجود دارد می گوید: ما نیستیم، او هست.
پس چرا چیزی را که نیست، هست می کنید و چیزی را که هست، نیست می کنید؟
اگر برای کارهایمان اعتبار قائل نشویم، اصلا غم نمی آید.
چون برای فایده کار نمی کنید، برای اتصال کار می کنید.
همه چیز با اتصال درست می شود.
اتصال به دریا را که پیدا کنی، اصل دانش و دانشگاه را یافته ای.
تو چی هستی که برای خدا، حضرت زهرا، امام زمان و … قیافه بگیری؟
آب شوید و گِل شوید و هیچ اعتباری برای خودتان قائل نشوید.
هر چه بیشتر به عجز خودمان معرفت پیدا کنیم، عارف تریم.
عرفا حقیقت اشیاء را درک نکردند، بلکه عجز خودشان را درک کردند.
عرفا هر چه جلوتر رفتند، دیدند کوه بزرگ تر شد. یک قله را فتح کردند، چهار قله دیگر ظاهر شد.
تا عاجز شدند.
این عجز، عرفان است.
هر کاری کردند، دیدند نمی شود و عاجزند.
عجز، شکر و عرفان است.
حق خدا را چه کسی می تواند ادا کند؟
فقط ائمه می توانند این کار را بکنند!
He said
Everything we have, truly is God’s
God says: All things in sky and earth is mine
even ourselves
So we own nothing
This, in fact, is very good for us
because when someome has nothing, (he) she feels free
and is not worried for anything
God itself, protect his property
why should I be worried
Also, when we do somthing good, we shouldn,t get proud of that
because we don,t really know if our act is completley good and right
and has no problems with it
In presence of God and Imam, don,t say
I have done many good or I have lots to be proud of
but say: I have done nothing to worth
Thus, God and Imam themselves correct and complete our acts
say: we are nothing and have nothing
but we love you
This is the only way of salvation
Imam is the channel
Hang to this channel
Don,t ever let it go
we should work and act just for the love of God and Imam
Not for anything else
So don,t trust yourself or your acts
but trust only in God and Imams
Imam is The Infinite Ocean that pures everything
when we link to the channel of IMAM
We get freed of all delusion, imaginary, crump and etc
Every problem solves with linking to this channel
we should also discover our inabilities
This is the theosophy
when we find and undrestand things, discover that there are more to find
Are things really the way we think
We get to the point that understand: we are unable to surround everything as they are
So profess this inability
And let God and Imam do what they do
They are really doing things
so accept their plan
and be content and happy
This is the true way of hapiness
او می گفت:
در جلسه ای که قرآن خوانده می شود،
آیا همه باید دقیق گوش دهند یا همه با قاری تکرار کنند؟
فکر کنم این که خدا گفته که وقتی قرآن خوانده می شود “فاستمعوا و انصتوا”
به این معنی است که سمع کنید و سمع را ظاهر کنید. یعنی به دقت گوش دهید و درست گوش دهید:
“لعلکم ترحمون".
خیلی ازمشکلات امروز از درست گوش ندادن است.
دیده ام کسانی را که اصلا حرف طرف مقابل را نمی شنوند.
یعنی هر چه هم با آن ها حرف بزنی، اصلا نمی شنوند و در افکار و تفکرات خودشان غوطه ورند.
این یک مشکل روانی است که نتوانیم درست گوش دهیم
چون غرق در توهمات خود هستیم یا غرق در عجب و …. خودیم.
به هر حال در خودمان گیر کرده ایم.
عاشق خدا که باشیم، خودمان را فراموش می کنیم و رو به خدا می گوییم:
دوستت دارم.
در این صورت کامل، گوش به کلام خدا خواهیم داد.
اگر درست گوش ندهیم، به آن کلام خیانت کرده ایم.
کمال کلام، به سمع مستمع است وگرنه کلام، به کمال نمی رسد.
هر وقت خبری را به ما می دهند، باید گوش دهیم یا خبر را تکرار کنیم؟
پس باید به قرآن یا حدیث کساء گوش داد و خوب هم گوش داد.
با وجود و قلبتان حدیث کساء را ببینید نه با زبان.
همه موجودات، تسبیح خدا را می کنند.
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
با حسن ظن نسبت به خدای خودت و رضایت از آن چه برای تو خواسته است،
می توانی با صبر و استواری در راه او قدم برداری و مأیوس و خسته نشوی.
منبع: حاج اسماعیل دولابی
عمان سامانی:
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.