گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشیدن به روح انسان با بصیرت حیات می بخشد.
(امام علی علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج مسابقه قرآنی، مطرح شد.
خانم fatemeh10722 به سه مسابقه قرآنی جواب دادند که به جواب کامل خیلی نزدیک بود.
با تشکر از سعی و کوشش ایشان، کتاب “ارمغان تندرستی” اثر جمشید خدادادی به عنوان جایزه برای ایشان فرستاده خواهد شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
“یریدونَ لِیُطفِؤُا نورَ اللهِ باَفواهِهم وَ اللهُ مُتمُِِِِّ نورِهِ و لو کَرِهَ الکافرونَ” (صف/8). با توجه به آیه ی بالا، بفرمایید: 1) مفعولٌ به "یُریدون” چرا محذوف است؟ 2) مفعول به، چه چیزی بوده است که حذف شده است؟ جواب: 1) یکی از موارد حذف مفعول به، عمومیت داشتن آن است که در این مورد صدق می کند. 2) منافقین، برای خاموش کردن نور خدا، چه چیزی را اراده می کنند؟"هرچیزی را". منافقین هر چیزی و هر کاری را برای خاموش ساختن نور خدا انجام می دهند حتی کشتن زن و فرزند. برای همین است که مفعول به فعل “یریدون” حذف شده است. پس خطر منافقان جدی و خطرناک است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره 64 در قرآن کریم، سوره تغابن است. تغابن مصدر باب تفاعل است. مفسرین، دو معنا برای “یوم التغابن” ذکر کرده اند. لطفا بفرمایید، چرا به روز قیامت، روز تغابن گفته شده است؟ هر دو معنا را ذکر کنید. جواب: 1) غبن، ضرر در مال و فکر و … است. در قیامت همه ی مردم مگر افراد بسیار نادری که یک لحظه از عمرشان را هم از دست نداده اند، احساس غبن می کنند. 2) تغابن مصدر باب تفاعل است یعنی در جایی که دو نفر یا بیش از دو نفر با یکدیگر همکاری دارند و با هم برای یک هدف، اشتراک مساعی می کنند. یک نفر به اصطلاح یک عده ایادی دارد که آنها فرمان های او را اجرا می کنند و این فرمان ها در طریق ظلم و ستم به مردم و خلاف رضای پروردگار است. تابع و متبوع در دنیا خیال می کنند که هر دو در این معامله سود برده اند. در روز قیامت است که می فهمد از این اشتراک مساعی که در دنیا داشتند، هر دو ضرر کرده اند!!
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال دو قسمتی است:
1) از آنجا که چينش قرآن خدايی است، و خدا و قرآن هر دو حکيم هستند، چرا پس از 14 آيه ی انفاق، خدا در باره ی ربا صحبت می کند؟ به عبارت ديگر، ارتباط انفاق و ربا چگونه است که ربا را بعد از انفاق، ذکر می کند؟يا چه فايده ای برای ما دارد که اين همه، خدا، با تفصيل، انفاق را شرح دهد و سپس، از ربا صحبت کند؟
2) وسط آيات انفاق، يعنی آيه ی 269، خدا درباره فرزانگی و حکمت، صحبت می کند. چرا حکمت، در وسط آیات انفاق آمده است؟ به عبارت ديگر، ربط انفاق و حکمت چیست؟
جواب:
1) وقتی فرهنگ انفاق در جامعه رشد کند، ربا می خشکد. انفاق می کنی و در برابرش چیزی نمی خواهی. اگر این تفکر ایجاد شد، هر گاه به کسی بگوییم یک میلیون تومان بده و شش ماه دیگر آن را پس بگیر، راحت می دهد و در نتیجه، زمینه ربا می خشکد!
2) یکی از راه های حکیم شدن، انفاق کردن است. می خواهی عاقل بشی، حکیم بشی، انفاق کن، چون محبت شما را به مال و دنیا کم می کند. در نتیجه، علاقه به آخرت زیاد می شود و در اثر ارتباط با فقیران، زمینه تشکر فراهم می شود.