گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
آدم اگه ساخته بشه
چه کارهایی می تونه بکنه!!!!!
چه کارخانه عظیمی خدا درون ما تعبیه کرده است!!!!
قبول دارید که با رجوع به درونمان
کائنات را کشف می کنیم؟!!!!!
ابن تیمیه مى گويد: گفتار ” علامه حلى ” مبنى بر اينكه آيه.
قل لا اسالكم عليه اجرا الا الموده فى القربى.
محبت اهل بيت را واجب ميكند، غلط است دليلش اينست كه آيه مكى است و آن روز على هنوز با فاطمه ازدواج نكرده و اولادى بهم نرسانده بود 2ر 118.
و در ص 250 گويد: اما سخن او ” علامه حلى ” كه گويد:
خدا درباره آنها قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى ” را نازل كرده است، اين دروغ است زيرا اين آيه در سوره شورى بى ترديدمكى است و قبل از ازدواج على بافاطمه، و قبل از تولد حسن و حسين، نازل شده است ” تا آنجا كه گويد:
” گروهى از مصنفان اهل سنت و جماعت و شيعيان طرفدار احمد، و ديگران حديثى از پيامبر اكرم ” ص ” نقل كرده اند كه وقتى اين نازل شد اصحاب گفتند يا رسول الله اينان كيانند فرمود:
بقیه را در سایت:
گرچه علم حكمت و فلسفه داراى اصالت و متانت است، و اشرف علوم ذهني و تفكري است كه توحيد را بر پايه برهان استوار می نماید و راه هرگونه شكّ و شبهه را مسدود مىكند
و بر اين اصل قرآن مجيد دستور داده و روايات وارده از راسخين دانش و دين
ائمّه طاهرين كه پاسداران وحى و نبوّتند نيز امر به تعقّل و تفكّر و ترتيب قياس و برهان و مقدّمات استدلالي نمودهاند،
ليكن اكتفا نمودن به توحيد فلسفى و برهانى در مكتب استدلال بدون انقياد دل و وجدان ضمير و شهود باطن، امرى است نارسا.
گرسنه گذاردن دل و باطن را از غذاهاى روحاني معنوي عالم غيب و انوار الهي ملكوتي جمالي و جلالي
و قناعت كردن به سير در كتابها، كتابخانهها، مكتبها، درس خواندنها و درس دادنها گرچه به اعلى درجه از اوج خود برسد،
سير كردن عضوى است از اعضاء و گرسنه گذاردن عضوى بالاتر و والاتر.
دين قويم كه بر صراط مستقيم است هر دو جنبه را رعايت مىكند و قوا و استعدادهاى نهفته انسان را از هر دو جهت تكميل مىنمايد.
از سوئى ترغيب به تعقّل و تفكّر مىكند،
و از سوى ديگر امر به اخلاص و تطهير دل از زنگار كدورتهاى شهوانى، و آرامش دل، اطمينان، سكينه خاطر، و پس از يازده سوگند عظيم و جليل: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا مىسرايد.
اين آيات قرآني كه با جان انسان گفتگو دارد و با باطن انسان تكلّم مىكند چگونه افرادى را از متفكرّين و مدرّسين و معلّمين مكتب فلسفه و استدلال دعوت به تعبّد و مراقبه و محاسبه نفس نموده تا با اخلاص در عمل براى رضاى خدا طبق كلام رسول خدا:
من أخلص للّه أربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه إلى لسانه
چشمههاى جوشان معارف الهي از منابع دل آنها جارى و بر زبان آنها سارى شده و بالأخره سيل خروشان انديشهها و الهامات و واردات رحماني از كانون وجودشان به حركت درآمده است.
اخلاص و خلوص بر دو قسم است:
اول: خلوص دين و طاعت از براى خداى تعالى: وَ مَا امِرُوا الا لِيَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ
دوم: خلوص خود را از براى او: إلَّا عِبادَ اللهِ الْمُخْلَصينَ
و حديث نبوى مشهور: مَن أخلَصَ لِلّهِ أربَعينَ صَباحًا ظَهَرَت يَنابيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبه إلى لِسانِهدلالت بر قسم دوم دارد. يعنى كسى بدين مرحله مىرسد كه خود را براى خداى تعالى خالص كند.
و توضيح اين اجمال آنكه:
خداوند تعالى همانطور كه صلاح را در قرآن كريم در بعضى از مواضع استناد به عمل داده است كقوله تعالى: مَنْ عَمِلَ صالِح يا:
عَمِلَ عَمَلا صالِح
يا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ
و در بعضى از مواضع آن را استناد به ذات انسان داده است كقوله تعالى:
إنَّهُ مِنَ الصّالِحينَ
يا: وَ صالِحُ الْمُؤْمِنین
همچنين اخلاص و خلوص را گاهى مستند به عمل دانسته و نسبت به آن داده است و گاهى مستند به ذات. بديهى است كه تحقّق اخلاص در مرتبه ذات موقوف است بر اخلاص در مرتبه عمل
يعنى تا كسى در يكايك از اعمال و افعال و گفتار و سكون و حركت خود اخلاص به عمل نياورد به مرحله اخلاص ذاتى نائل نخواهد شد.
قال عزّ من قائل: الَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ
به ارجاع ضمير مستتر فاعل «يرفع» به سوى «العمل الصالح» و معنى چنين مىشود: «العمل الصّالح يرفع الكلم الطّيّب».
و بايد دانست كه چون كسى به مرحله خلوص ذاتى برسد و بدين فيض عظمى نائل گردد داراى آثار و خصوصيّاتى خواهد بود كه ديگران از آن بىنصيب و بهرهاند:
اوّل آنكه به نصّ كريمه قرآنيّه ديگر شيطان را به هيچ وجه من الوجوه برايشان تسلّط و اقتدارى نيست:
فَبِعِزَّتِكَ لاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعينَ - الا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ
بديهى است كه اين استثناء تشريعى نيست بلكه به واسطه اقتدار ذاتى مخلصين در مقام توحيد، ديگر شيطان را قدرتى نبوده و به علّت ضعف و ناتوانى خود نمىتواند در اين مرحله به آنان دست يابد. بارى چون مخلصين خود را براى خدا خالص نموده به هر چيز كه مىنگرند خدا را مىبينند، و شيطان به هر قسم و كيفيّتى بر ايشان ظهور كند باز با نظر الهى در آن شىء مىنگرند و استفاده الهيّه مىكنند، لهذا شيطان از اوّل امر نزد اين طايفه اعتراف به عجز و مسكنت خود نموده و سپر مىاندازد و الا شيطان ذاتش براى اغواء بنى آدم است و كسى نيست كه بخواهد به كسى ترحّم نموده و دست از اضلال او بردارد.
دوّم، اين گروه از محاسبه محشر آفاقى و حضور در آن عرصه معاف و فارغ هستند. در قرآن كريم وارد است كه:
وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الْأرْضِ الا مَنْ شَاءَ الله
بقیه را در سایت زیر بخوانید:http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/lobbolobab/lobbolobab1.htm#_Toc67781723
سزاوار است كه سالك در حين اشتغال به نماز شب
سور عزائم را تلاوت كند.
چون از حال قيام ناگهان براى خدا به سجده افتادن
خالى از لطف نيست،
و به تجربه ثابت شده است كه
قرائت سوره مباركه “ص” در نماز وتيره شب جمعه بسيار مؤثّر است
و خصوصيّت اين سوره از روايتى كه در ثواب آن وارد شده است معلوم مىگردد.