اعلام جهاد فاطمه سلام الله علیها علیه ابوبکر(2)
حكمت دستورات الهی
پس خداوند ايمان را طهارت شما از شرك قرار داد، و نماز را دورى از كبر، و زكات را صفاى روح و زيادى در روزى و روزه را تحكيم اخلاص، و حج را بلندى و رفعت دين و احياى سنتها و اعلان شريعت، و عدالت را نظام قلبها و قبولى دين، و اطاعت ما اهلبيت را موجب نظام داشتن ملت، و امامت ما را امان از تفرق و جدائى، و جهاد را عزت اسلام ، و صبر را كمكى بر استحقاق اجر، و امر بمعروف را باعث مصلحت عمومى، و نهى از منكر را براى تنزيه دين، و نيكى به والدين را حفظ از نارضايتى، و صله ى ارحام را مايه طولانى شدن عمر و كثرت افراد يك دل، و قصاص را حفظ خون ها، و وفاى به نذر را روزنه اى براى بخشش گناهان، و كامل نمودن كيل و وزن را براى حفظ اموال از نقص و ضرر، و نهى از نوشيدن شراب را دورى از پليدى، و پرهيز از نسبت ناروا به بانوان عفيفه را مانع از لعنت، و دورى از دزدى را سبب جلوگيرى از اعمال زشت و نخوردن مال يتيم و برنداشتن آن را پناهى از ظلم، و نهى از زنا را حفظ از غضب الهى، و عدالت در احكام را مايه ى دل گرمى مردم، و ظلم ننمودن در حكم را براى ترس از حق قرار داده، و براى اخلاص در قبول ربوبيت خود شرك را حرام نموده است.(6)
پس تقواى الهى را در بالاترين درجه پيشهى خود بنمائيد، و در حالى از اين دنيا برويد كه مسلمان باشيد، و از فرامين خدا روى برنگردانيد، و آنچه امر فرموده اطاعت كنيد و از آنچه نهى فرموده خوددارى كنيد، و پيرو علم باشيد و بدان تمسك كنيد كه فقط بندگان آگاه از خدا مى ترسند. پس حمد و ثناى خدائى را به جا آوريد كه با عظمت و نورش تمام اهل آسمان و زمين در جستجوى وسيله اى به سوى اويند. و ما آن وسيله ى الهى در خلقش هستيم، و ما آل رسول خدائيم، و ما مقربان درگاه خدا، و جايگاه قدس او، و حجت غيبى الهى و وارث انبياى اوييم.
بدانيد من فاطمه ام!
سپس فرمود:
اى مردم بدانيد من فاطمه ام، و پدرم محمد كه فرستاده ى پروردگارتان و خاتم پيامبرانتان است. كلام اول و آخر من اين است، و در اين مطلب اشتباه نمى كنم و آنچه كه انجام مى دهم گزاف نيست و سخن به دروغ نمى گويم. (7) پس با گوش هاى شنوا و قلب هاى آگاه سخن مرا گوش كنيد.
سير رسالت
آن گاه فرمود: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، فرستاده ى خدا نزد شما آمد كه از شما بود و تحمل مشقت شما بر او دشوار بود و او نسبت به هدايت شما بسيار پافشارى داشت و نسبت به مؤمنين با رحمت و رأفت بود. اگر در حسب و نسب او نظر كنيد و او را بشناسيد مى يابيد كه در بين تمام زنان او تنها پدر من است، و در بين تمام مردان او تنها برادرِ پسر عموى من (على عليهالسلام) است و چه خوب انتسابى است. او رسالت الهى خود را به انجام رسانيد و امور باعث عذاب پروردگار را اظهار نمود، و از راه و روش مشركان روى گرداند (8)، و از سنت جاهلى آنان اعراض نمود. كمر آنان را در راه رسالتش شكست، و گلوى آنان را فشرد، و مردم را با حكمت و پند نيكو به راه خدا دعوت نمود.
بُتان را شكست و سرهاى گردنكشان را به خاك افكند، تا آن كه اجتماع آنان را از هم پاشيد و آنان از صحنه پشت نمودند و نور صبح هدايت ظلمت شرك را شكافت و پرده از حق برداشته شد. زعيم دينى گوينده شد، و آتش كفر خاموش گرديد، و زبان شياطين لال شد و پست فطرتان منافق هلاك شدند، و گره هاى كفر و خلاف از هم گشوده شد، و شما به كلمه ى اخلاص تكلم نموديد با عده اى از پاكان كه عفيف بودند. شما بر لبه ى پرتگاه آتش قرار داشتيد كه پيامبر الهى شما را نجات داد. شما كسانى بوديد كه بتان را پرستش مى كرديد، و قمار بازى مى كرديد.
چنان خوار بوديد كه جرعه ى هر نوشنده، و شكار هر طمعكار، و همچون آتش گيرهاى كه بردارنده ى آن زياد توقف نمى كند بوديد (9)، و زير قدم هاى ديگران قرار داشتيد. آب آشاميدنى شما آب كدر، و خوراك شما پوست دباغى نشده بود. (10) مى ترسيديد كه مردم از اطرافتان ناگهان بر شما حمله كنند.
تا آن كه خداوند تبارك و تعالى به بركت پيامبر حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله شما را بعد از اين همه سختي ها نجات داد، و بعد از آنكه او گرفتار پهلوانان كفار و گرگان عرب و گردنكشان اهل كتاب گرديد، هرگاه كه آتشِ جنگ را مى افروختند خداوند آن را خاموش مى نمود و هر زمان كه قدرت پيروان ضلالت ظاهر مى شد يا دشمنان مشرك دهان خود را براى از بين بردن شما باز مى كردند، برادرش على را براى نابودى آنان به عمق دهانشان مى افكند. (11) او هم تا گوش هاى آنان را پايمال نمى كرد، و آتش آنان را با تيزى شمشيرش خاموش نمى نمود باز نمى گشت.
او (على عليهالسلام) كسى بود كه در راه خدا سختى و مشكلات را تحمل مى كرد و استقامت از خود نشان مى داد، و نزديك ترين اشخاص به پيامبر و آقاى اولياى خدا بود. در راه خدا كمر همت بسته بود و دلسوزانه و با جديت و تلاشِ پيگير عمل مى كرد، و در راه خدا سرزنش ملامت كنندگان تأثيرى در او نداشت. و اين در حالى بود كه شما در زندگى راحت و در كمال آرامش و امنيت و نشاط بوديد، و در رفاه زندگى خوش مى گذرانديد. غذاى لذيذ مى خورديد و آب زلال مى نوشيديد و انتظار رسيدن بلاها را بر ما داشتيد و منتظر شنيدن اخبار آن بوديد! (12) و چون جنگى شدت مى گرفت خود را كنار مى كشيديد، و هنگام كارزار و جنگ فرار مى كرديد.
ادامه دارد…………..
—————————————-
پی نوشت:
6ـ احتمالا اشاره به آيه ى 23 از سوره ى نور است كه مى فرمايد: «كسانى كه به زنان عفيفه ى مومنه نسبت ناروا مى دهند، در دنيا و آخرت لعنت شده اند و برايشان عذابى بزرگ است».
7- و در صحبت خود، كلامى گزاف و دور از حق نمى گويم.
8ـ و در مقابل راه و روش مشركان ايستادگى نمود.
9ـ در اين جملات حضرت شدت بى ارزشى آنان را در مقايسه با ساير ملل عصر خود بيان فرموده اند كه همچون يك جرعه كه نوشنده اى بنوشد و در نظرش ارزشى نداشته باشد و چنان بى قدرت كه هر طمع كارى هوس حمله به آنان را داشته باشد و چنان ناپايدار كه همچون آتشگيره اى كه براى روشن كردن آتش بكار مى گيرند و زود خاموش مى شود، بودند.
10ـ پوست تازه ى دباغى نشده گاهى از شدت فقر در خوردن مورد استفاده قرار مى گرفت چنانچه اميرالمؤمنين عليهالسلام در نهج البلاغه مى فرمايد: و حسبك داء ان تبيت ببطنة - و حولك أكباد تحن الى القد يعنى: براى مريضى روح تو همين بس كه سير بخوابى در حالى كه در اطراف تو شكم هاى گرسنه اى در آرزوى خوردن پوست دباغى نشده باشند.
11ـ يعنى او را به قلب دشمن مى فرستاد.
12ـ و شما در آسايش و وسعت، در نهايت آرامش و امنيت، منتظر اخبار بوديد.
منبع: www.sonnat.net