حکومت اسلامی در زمان غیبت کبری
بعد از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام تا زمان امامت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف،
حاکمیت دینی به معنای اکمل، در جامعه نبوده است.
اما در آستانه غیبت صغری،
تئوری مرجعیت، مطرح شد
به طوری که در زمان غیبت اولیه امام معصوم،
نواب اربعه و پس از آن، در زمان غیبت کبری،
محدثین و فقها، حکم مرجعیت را پیدا کردند.
تئوری مرجعیت در اوائل غیبت کبری
با تئوری مرجعیت در پنجاه سال اخیر، تفاوت داشته است.
مرجعیت اولیه، تنها در فکر حفظ و انتشار دین بود
اما پس از آن،
نگاهش به سمت حاکمیت دینی سوق پیدا کرد
تا جایی که به دنبال آن، تئوری ولایت فقیه مطرح شد.
نظریه ولایت فقیه، در باطن دین نهفته است
و امامان معصوم علیهم السلام شاخصه هایی برای این افراد،
در زمان غیبت کبری تبیین نموده اند.
اما مکاشفه مصداقی آن به مردم واگذار شده است.
آن ها باید فردی که نزدیک ترین صفات را به امام معصوم داشته باشد،
انتخاب کنند.
وظیفه مجلس خبرگان رهبری،
تعیین و عزل رهبر نیست
بلکه خبرگان، جایگاهی پایین تر از مقام ولی فقیه دارند
و وظیفه آن ها، پیگیری و رصد مکاشفه مردم است.
ولایت فقیه، در ادامه ی مسیر ولایت انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام است
و همواره دین باید در همه ی شئونات فردی و اجتماعی جامعه حاکم باشد.
اکنون نیز در زمان غیبت کبری،
احکام اجتماعی و حکومتی دین نباید تعطیل
و تنها در احکام فردی خلاصه شود.
زیرا اگر چنین باشد،
پاره ای از احکام الهی
که زمینه رشد و هدایت زندگی اجتماعی بشر را فراهم می کند،
اجرا نخواهد شد
و این برخلاف هدف آفرینش انسان است.
بیژن شمس، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مشاور و مسئول کارگروه جنگ نرم بسیج اساتید استان اصفهان