تهدید واقعی یا صوری آتش زدن؟!
23 فروردین 1391
آیا تهدید عمر مبنی بر به آتش کشاندن خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام، یک تهدید ظاهری (= صوری و ساختگی) به قصد ارعاب و ترساندن بوده، یا جنبه واقعی به قصد احراق داشته است؟
پاسخ:
خاطرنشان میگردد که بسنده کردن به یک تهدید لفظی و کلامی با فراهم آوردن تمامی امکانات لازم جهت به اجرا در آوردن یک تهدید، کاملاً فرق دارد.
توجّه کنید: با نگاه به رفتار و عملکرد انسانها در زندگی، به دو مدل و شیوه برای تهدید دست مییابیم:
اوّل: شیوه صوری، یعنی ساختگی و نمایشی که معمولاً در آن به الفاظ تهدیدآمیز اکتفا میشود و در ادبیّات عامیانه به آن بلوف(1) میگویند.
دوم: شیوه جدّی و واقعی، که در ورای آن، قصد و اراده تحقّق بخشیدن به تهدید، در قلب تهدیدکننده نهفته است و عرفاً میتواند به تحقّق عملیِ تهدید(2) بینجامد، و در واقع، عُقلا میتوانند وقوع چنین تهدیدی را پیشبینی کنند.
هر دو نوع از تهدید فوق، میتواند با الفاظ یا با انجام برخی اقدامات و یا با جمع میان این دو، اجرا شود، هرچند در اغلب موارد، تهدید صوری تنها با الفاظ همراه است و حتّی اگر با اقدامات عملی نیز همراه گردد، این اقدامات چندان خطرآفرین نبوده و مورد توجّه جدّی عقلا واقع نمیگردد.
امّا تهدید عمر مبنی بر به آتش کشاندن خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام، از مصادیق تهدید جدّی محسوب میشود، و با توجّه به قرائن و شواهد تاریخی متعدّد، میتوانسته به اقدام عملی (وقوع و تحقّق خارجی آن) بینجامد.
البتّه اهل سنّت معتقدند که این تهدیدها صرفاً جهت ترساندن و بدون اراده وقوع آن، صورت پذیرفته است؛ ولی شیعه معتقد است که این تهدیدها کاملاً جدّی و همراه با اراده وقوع بوده است؛ زیرا این تهدید، به همراه یک سری تهدیدات لفظی بسیار تند و توأم با اقدامات عملی مهم و قابل توجّهی جهت اجرای آن، صورت گرفته است. همراهی لحن تند و جسورانه تهدیدها با قسم جلاله و تلاشهای گسترده جهت عملی ساختن این سوگند، به انضمام تکرار تهدیدها، همگی حاکی از جدّی بودن رفتارهای تهدیدآمیز عمر در ماجرای هجوم به خانه وحی میباشد؛ زیرا اینگونه از تهدید، عُرفاً واقعی تلقّی میشود و عُقلا آن را تهدیدی جدّی محسوب مینمایند.
پژوهشهای تاریخی ـ طبق مدارک عامّه ـ نشان میدهد: عمر در هجوم به خانه فاطمهعلیهاالسّلام، علاوه بر تهدید جدّیِ لفظی جهت به آتش کشاندنِ خانه با افراد داخل آن، همه امکانات لازم را هم تدارک دیده است.
سند شماره 1)
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) در کتاب «الإمامة و السیاسه» (جلد 1، صفحه 12)، چاپ: مصر، 1382 هـ؛ نقل میکند:
وَ إنَّ أبابَکْرٍ تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَتِهِ عِنْدَ عَلِیٍّ، فَبَعَثَ إلَیْهِمْ عُمَرَ، فَجاءَ؛ فَناداهُمْ ـ وَ هُمْ فِی دارِ عَلِیٍّ ـ فَأبَوْا أنْ یَخْرُجُوا، فَدَعا بِالْحَطَبِ وَ قالَ: وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیَدِهِ لَتَخْرُجُنَّ أوْ لَاُحْرِقَنَّها عَلی مَنْ فِیها…
و ابوبکر غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ ، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد.
او آمد و ـ در حالی که آنان درخانه علی بودند ـ صدایشان زد.
آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند.
عمر هیزم طلبید و گفت:
قسم به آن که جانم در دست او است، یا بیرون میآیید یا بیتردید خانه را ـ با هر کس که در آن است ـ، به آتش میکشم.
سند شماره 2)
ابن عبد ربّه (متوفّای 328) در کتاب «العقد الفرید» (جلد 5، صفحه 13 ـ 14)، چاپ: بیروت، 1404 هـ؛ (جلد 3، صفحه 64)، چاپ: مصر، 1353 هـ؛ نقل میکند:
اَلَّذِینَ تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَةِ أبِیبَکْرٍ… فَأمّا عَلِیٌّ وَ الْعَبّاسُ وَ الزُبَیْرُ فَقَعَدُوا فِی بَیْتِ فاطِمَةَ حَتّی بَعَثَ إلَیْهِمْ أبُوبَکْرٍ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ؛ لِیُخْرِجَهُمْ مِنْ بَیْتِ فاطِمَةَ، وَ قالَ لَهُ:
إنْ أبَوْا فَقاتِلْهُمْ!
فَأقْبَلَ عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نارٍ عَلی أنْ یُضْرِمَ عَلَیْهِمُ الدّارَ…(3)
آنان که از بیعتِ با ابوبکر سرپیچی کردند…
امّا علی و عبّاس و زبیر، در خانه فاطمه تحصّن کردند تا جایی که:
ابوبکر، عمر بن خَطّاب را به سراغ آنان فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد؛ و به او گفت:
اگر امتناع ورزیدند، با آنان بجنگ.
لذا عمر با شعلهای از آتش پیش آمد تا خانه را همراه با آنان به آتش کشد.
سند شماره 3)
در وصفِ نحوه «آمدن عمر» میخوانیم:
إنَّ عُمَرَ جاءَ إلی بَیْتِ عَلِیٍّ لِیُحْرِقَهُ عَلی مَنْ فِیهِ.(4)
عمر سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.
سند شماره 4)
بَلاذُری (متوفّای 279) در كتاب «أنساب الأشراف»(5) نقل میكند:
أنَّ أبابَكْرٍ أرْسَلَ إلی عَلِیٍّ یُرِیدُ الْبَیْعَةَ، فَلَمْ یُبایِعْ. فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتِیلَةٌ فَتَلَقَّتْهُ فاطِمَةُ عَلَی الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَةُ: یَابْنَ الْخَطّابِ! أتُراکَ مُحْرِقاً عَلَیَّ بابِی؟! قالَ: نَعَمْ…
ابوبكر سراغ علی فرستاد تا بیعت بگیرد و او بیعت نكرد.
عمر با آتش آمد و فاطمه او را بر آستانه درب دید.
فاطمه فرمود: پسر خَطّاب! آیا تو دربِ خانهام را به آتش میكشی؟
عمر گفت: آری.
سند شماره 5)
نقلهای تاریخی حاکی از آن است که حضرت زهراعلیهاالسّلام، تهدیدِ عمر بن خَطّاب مبنی بر سوزاندنِ خانه را جدّی دانسته و به واقعی بودنِ آن تصریح فرمودهاند؛ چنانچه در نقل ابن أبیشیبه آمده است:
فَقالَتْ: … وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ…(6)
آن بانو فرمود: … به خدا سوگند، او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل میکند.
همچنین در نقل ابن عبد البَرّ (متوفّای 463)، مندرج در کتاب «الإستیعاب فی معرفة الأصحاب» (جلد 3، صفحه 100)، چاپ: بیروت؛ (جلد 3، صفحه 975)، چاپ: مصر، میخوانیم:
فَقالَتْ لَهُمْ: … وَ أیْمُ اللهِ لَیَفِیَنَّ بِها…(7)
آن بانو به ایشان فرمود:
… به خدا سوگند، او به آن [= سوگندش] وفا میکند.
در نتیجه با توجّه به فراهم آمدن همه امکانات لازم برای به آتش کشاندنِ خانه فاطمه زهراعلیهاالسّلام توسّط عمر، و اطمینان حضرت زهراعلیهاالسّلام به اقدام عمر مبنی بر سوزاندن، حاکی از آن است که تهدید به سوزاندنِ خانه، کاملاً جدّی و واقعی بوده است.(8)
1- توپ میانْتهی ،توپ تو خالی: فرهنگ عمید.
2- وقوع تهدید در عالم خارج.
3- نقل مشابه: أبوالفِداء (متوفّای 732)، «المختصر فی أخبار البشر» (جلد 1، صفحه 156)، چاپ: بیروت = (جلد 1، صفحه 165)، چاپ: مصر.
4- ر.ک: «روضة المناظر» (تألیف: ابن شَحْنه، متوفّای 882)، چاپ در حاشیه كتاب «الكامل» (تألیف: ابن أثیر، متوفّای 630)، ج 11، ص 113، چاپ الأفندی، 1301 ق (= ج 7، ص 164).
5- جلد 1، صفحه 586، رقم 1184، چاپ: مصر.
6- نقلهای مشابه: ابن أبیالحدید (متوفّای 656)، «شرح نهج البلاغه» (جلد 2، صفحه 45)، چاپ: بیروت؛ به نقل از جوهری (متوفّای 323) ـ متّقی هندی (متوفّای 975)، «كنز العمّال فی السنن الأقوال و الأفعال» (جلد 5، صفحه 651، رقم 14138)، چاپ: حلب، 1390 هـ.
7- نقلهای مشابه: نُوَیْری (متوفّای 733)، «نهایة الإرب فی فنون الأدب» (جلد 19، صفحه40)، چاپ: مصر، 1395 هـ ـ صَفَدی (متوفّای 764)، «الوافی بالوفیات» (جلد 17، صفحه 311)، چاپ: بیروت، 1401هـ.
8- در كتاب «هجوم اوّل به روایت یعقوبی» به این نكته تذكّر دادهایم كه «تهدید به احراق بیت فاطمهعلیهاالسّلام»، در دو نوبت، واقع شده است:
ـ نوبت اوّل مربوط به «هجوم منجر به شكست تحصّن» میباشد كه در این مرحله، حادثه آتشافروزی به وقوع نپیوست.
ـ نوبت دوم مربوط به «هجوم اصلی» میباشد كه به تصریح منابع معتبر امامیّه، در این نوبت، حادثه آتشافروزی تحقّق یافته و درب خانه فاطمهعلیهاالسّلام آتش گرفته است.
[ر.ک: «و آتش زبانه میكشید» (تألیف: علی لبّاف)، مركز فرهنگی انتشاراتی منیر.]
بنابراین، دیدگاه شیعیان مبنی بر شعلهور شدن آتش بر درب خانه فاطمهعلیهاالسّلام، تنها به حادثه «هجوم اصلی» اختصاص دارد كه متأسّفانه، در منابع اهل سنّت، به شدّت دستخوش حذف و تحریف گردیده است. [ر.ک: «حقایق پنهان» (تألیف: علی لبّاف، عدنان درخشان)، ص 26 ـ 29، مركز فرهنگی انتشاراتی منیر.]
پاسخ:
خاطرنشان میگردد که بسنده کردن به یک تهدید لفظی و کلامی با فراهم آوردن تمامی امکانات لازم جهت به اجرا در آوردن یک تهدید، کاملاً فرق دارد.
توجّه کنید: با نگاه به رفتار و عملکرد انسانها در زندگی، به دو مدل و شیوه برای تهدید دست مییابیم:
اوّل: شیوه صوری، یعنی ساختگی و نمایشی که معمولاً در آن به الفاظ تهدیدآمیز اکتفا میشود و در ادبیّات عامیانه به آن بلوف(1) میگویند.
دوم: شیوه جدّی و واقعی، که در ورای آن، قصد و اراده تحقّق بخشیدن به تهدید، در قلب تهدیدکننده نهفته است و عرفاً میتواند به تحقّق عملیِ تهدید(2) بینجامد، و در واقع، عُقلا میتوانند وقوع چنین تهدیدی را پیشبینی کنند.
هر دو نوع از تهدید فوق، میتواند با الفاظ یا با انجام برخی اقدامات و یا با جمع میان این دو، اجرا شود، هرچند در اغلب موارد، تهدید صوری تنها با الفاظ همراه است و حتّی اگر با اقدامات عملی نیز همراه گردد، این اقدامات چندان خطرآفرین نبوده و مورد توجّه جدّی عقلا واقع نمیگردد.
امّا تهدید عمر مبنی بر به آتش کشاندن خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام، از مصادیق تهدید جدّی محسوب میشود، و با توجّه به قرائن و شواهد تاریخی متعدّد، میتوانسته به اقدام عملی (وقوع و تحقّق خارجی آن) بینجامد.
البتّه اهل سنّت معتقدند که این تهدیدها صرفاً جهت ترساندن و بدون اراده وقوع آن، صورت پذیرفته است؛ ولی شیعه معتقد است که این تهدیدها کاملاً جدّی و همراه با اراده وقوع بوده است؛ زیرا این تهدید، به همراه یک سری تهدیدات لفظی بسیار تند و توأم با اقدامات عملی مهم و قابل توجّهی جهت اجرای آن، صورت گرفته است. همراهی لحن تند و جسورانه تهدیدها با قسم جلاله و تلاشهای گسترده جهت عملی ساختن این سوگند، به انضمام تکرار تهدیدها، همگی حاکی از جدّی بودن رفتارهای تهدیدآمیز عمر در ماجرای هجوم به خانه وحی میباشد؛ زیرا اینگونه از تهدید، عُرفاً واقعی تلقّی میشود و عُقلا آن را تهدیدی جدّی محسوب مینمایند.
پژوهشهای تاریخی ـ طبق مدارک عامّه ـ نشان میدهد: عمر در هجوم به خانه فاطمهعلیهاالسّلام، علاوه بر تهدید جدّیِ لفظی جهت به آتش کشاندنِ خانه با افراد داخل آن، همه امکانات لازم را هم تدارک دیده است.
سند شماره 1)
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) در کتاب «الإمامة و السیاسه» (جلد 1، صفحه 12)، چاپ: مصر، 1382 هـ؛ نقل میکند:
وَ إنَّ أبابَکْرٍ تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَتِهِ عِنْدَ عَلِیٍّ، فَبَعَثَ إلَیْهِمْ عُمَرَ، فَجاءَ؛ فَناداهُمْ ـ وَ هُمْ فِی دارِ عَلِیٍّ ـ فَأبَوْا أنْ یَخْرُجُوا، فَدَعا بِالْحَطَبِ وَ قالَ: وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرَ بِیَدِهِ لَتَخْرُجُنَّ أوْ لَاُحْرِقَنَّها عَلی مَنْ فِیها…
و ابوبکر غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ ، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد.
او آمد و ـ در حالی که آنان درخانه علی بودند ـ صدایشان زد.
آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند.
عمر هیزم طلبید و گفت:
قسم به آن که جانم در دست او است، یا بیرون میآیید یا بیتردید خانه را ـ با هر کس که در آن است ـ، به آتش میکشم.
سند شماره 2)
ابن عبد ربّه (متوفّای 328) در کتاب «العقد الفرید» (جلد 5، صفحه 13 ـ 14)، چاپ: بیروت، 1404 هـ؛ (جلد 3، صفحه 64)، چاپ: مصر، 1353 هـ؛ نقل میکند:
اَلَّذِینَ تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَةِ أبِیبَکْرٍ… فَأمّا عَلِیٌّ وَ الْعَبّاسُ وَ الزُبَیْرُ فَقَعَدُوا فِی بَیْتِ فاطِمَةَ حَتّی بَعَثَ إلَیْهِمْ أبُوبَکْرٍ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ؛ لِیُخْرِجَهُمْ مِنْ بَیْتِ فاطِمَةَ، وَ قالَ لَهُ:
إنْ أبَوْا فَقاتِلْهُمْ!
فَأقْبَلَ عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نارٍ عَلی أنْ یُضْرِمَ عَلَیْهِمُ الدّارَ…(3)
آنان که از بیعتِ با ابوبکر سرپیچی کردند…
امّا علی و عبّاس و زبیر، در خانه فاطمه تحصّن کردند تا جایی که:
ابوبکر، عمر بن خَطّاب را به سراغ آنان فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد؛ و به او گفت:
اگر امتناع ورزیدند، با آنان بجنگ.
لذا عمر با شعلهای از آتش پیش آمد تا خانه را همراه با آنان به آتش کشد.
سند شماره 3)
در وصفِ نحوه «آمدن عمر» میخوانیم:
إنَّ عُمَرَ جاءَ إلی بَیْتِ عَلِیٍّ لِیُحْرِقَهُ عَلی مَنْ فِیهِ.(4)
عمر سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.
سند شماره 4)
بَلاذُری (متوفّای 279) در كتاب «أنساب الأشراف»(5) نقل میكند:
أنَّ أبابَكْرٍ أرْسَلَ إلی عَلِیٍّ یُرِیدُ الْبَیْعَةَ، فَلَمْ یُبایِعْ. فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتِیلَةٌ فَتَلَقَّتْهُ فاطِمَةُ عَلَی الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَةُ: یَابْنَ الْخَطّابِ! أتُراکَ مُحْرِقاً عَلَیَّ بابِی؟! قالَ: نَعَمْ…
ابوبكر سراغ علی فرستاد تا بیعت بگیرد و او بیعت نكرد.
عمر با آتش آمد و فاطمه او را بر آستانه درب دید.
فاطمه فرمود: پسر خَطّاب! آیا تو دربِ خانهام را به آتش میكشی؟
عمر گفت: آری.
سند شماره 5)
نقلهای تاریخی حاکی از آن است که حضرت زهراعلیهاالسّلام، تهدیدِ عمر بن خَطّاب مبنی بر سوزاندنِ خانه را جدّی دانسته و به واقعی بودنِ آن تصریح فرمودهاند؛ چنانچه در نقل ابن أبیشیبه آمده است:
فَقالَتْ: … وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ…(6)
آن بانو فرمود: … به خدا سوگند، او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل میکند.
همچنین در نقل ابن عبد البَرّ (متوفّای 463)، مندرج در کتاب «الإستیعاب فی معرفة الأصحاب» (جلد 3، صفحه 100)، چاپ: بیروت؛ (جلد 3، صفحه 975)، چاپ: مصر، میخوانیم:
فَقالَتْ لَهُمْ: … وَ أیْمُ اللهِ لَیَفِیَنَّ بِها…(7)
آن بانو به ایشان فرمود:
… به خدا سوگند، او به آن [= سوگندش] وفا میکند.
در نتیجه با توجّه به فراهم آمدن همه امکانات لازم برای به آتش کشاندنِ خانه فاطمه زهراعلیهاالسّلام توسّط عمر، و اطمینان حضرت زهراعلیهاالسّلام به اقدام عمر مبنی بر سوزاندن، حاکی از آن است که تهدید به سوزاندنِ خانه، کاملاً جدّی و واقعی بوده است.(8)
1- توپ میانْتهی ،توپ تو خالی: فرهنگ عمید.
2- وقوع تهدید در عالم خارج.
3- نقل مشابه: أبوالفِداء (متوفّای 732)، «المختصر فی أخبار البشر» (جلد 1، صفحه 156)، چاپ: بیروت = (جلد 1، صفحه 165)، چاپ: مصر.
4- ر.ک: «روضة المناظر» (تألیف: ابن شَحْنه، متوفّای 882)، چاپ در حاشیه كتاب «الكامل» (تألیف: ابن أثیر، متوفّای 630)، ج 11، ص 113، چاپ الأفندی، 1301 ق (= ج 7، ص 164).
5- جلد 1، صفحه 586، رقم 1184، چاپ: مصر.
6- نقلهای مشابه: ابن أبیالحدید (متوفّای 656)، «شرح نهج البلاغه» (جلد 2، صفحه 45)، چاپ: بیروت؛ به نقل از جوهری (متوفّای 323) ـ متّقی هندی (متوفّای 975)، «كنز العمّال فی السنن الأقوال و الأفعال» (جلد 5، صفحه 651، رقم 14138)، چاپ: حلب، 1390 هـ.
7- نقلهای مشابه: نُوَیْری (متوفّای 733)، «نهایة الإرب فی فنون الأدب» (جلد 19، صفحه40)، چاپ: مصر، 1395 هـ ـ صَفَدی (متوفّای 764)، «الوافی بالوفیات» (جلد 17، صفحه 311)، چاپ: بیروت، 1401هـ.
8- در كتاب «هجوم اوّل به روایت یعقوبی» به این نكته تذكّر دادهایم كه «تهدید به احراق بیت فاطمهعلیهاالسّلام»، در دو نوبت، واقع شده است:
ـ نوبت اوّل مربوط به «هجوم منجر به شكست تحصّن» میباشد كه در این مرحله، حادثه آتشافروزی به وقوع نپیوست.
ـ نوبت دوم مربوط به «هجوم اصلی» میباشد كه به تصریح منابع معتبر امامیّه، در این نوبت، حادثه آتشافروزی تحقّق یافته و درب خانه فاطمهعلیهاالسّلام آتش گرفته است.
[ر.ک: «و آتش زبانه میكشید» (تألیف: علی لبّاف)، مركز فرهنگی انتشاراتی منیر.]
بنابراین، دیدگاه شیعیان مبنی بر شعلهور شدن آتش بر درب خانه فاطمهعلیهاالسّلام، تنها به حادثه «هجوم اصلی» اختصاص دارد كه متأسّفانه، در منابع اهل سنّت، به شدّت دستخوش حذف و تحریف گردیده است. [ر.ک: «حقایق پنهان» (تألیف: علی لبّاف، عدنان درخشان)، ص 26 ـ 29، مركز فرهنگی انتشاراتی منیر.]
منبع: www.sonnat.net