در این پست پاورپوینت آموزش داده میشود.
1. قضاوت، ولایت بر امور، حفظ نظم داخلی و مرزها، دستور جنگ یا دفاع و ….بر عهده مسئول جامعه است.
2. احکام معاملاتی، سیاسی، جزایی و قضایی و خمس، زکات و ….ضرورت وجود حاکم اسلامی را می طلبد.
3. ائمه، مردم را از رجوع به حاکم جور منع می کردند. آیا ممکن است که شیعه را بلاتکلیف رها کنند تا در حل اختلافات یا تصرف در اموال بی مالک به کسی رجوع نکنند؟
4. در مقبوله عمر بن حنظله، مقصود از حاکم، کسی است که مردم در امور اجتماعی به او رجوع می کنند، همان اموری که شارع راضی به تعطیلی آن ها نخواهد بود.
امام صادق علیه السلام: به کسی مراجعه کنید که حدیث ما را نقل می کند و در حلال و حرام ما نظر می دهد، به حکم او راضی شوید. همانا من او را بر شما حاکم قرار داده ام. پس اگر حکم کرد به حکم کا و از او قبول نکرد، خداوند را سبک شمرده و ما را رد نموده است و هر کس ما را رد کند، خدا را رد کرده و این کار در حد شرک است.
منبع: پایگاه حوزه
رابطه ایمان و استقامت از منظر اسلام
استاد راهنما: خانم زهرا صادقی
استاد داور:حجه الاسلام مجید انصاری تبار
پژوهشگر: آمنه شمس
تابستان 1396
چکیده
با توجه به اینکه امروزه چراغ ایمان در جوامع بشری کمفروغ شده و به خاموشی گراییده است و همهی موانع درونی و بیرونی متحد شدهاند تا انسان را از حرکت در صراط مستقیم ایمان بازدارند و ازآنجاکه ایمان از موضوعات مهمی است که به سعادت انسان گرهخورده و از منظر اسلام، استقامت بر ایمان از اصلیترین ارکان ایمان شمرده میشود و همچنین آثاری که بهطور مستقل به این موضوع مهم پرداختهاند بسیار کم بوده و در تبیین ارتباط دو عنصر ایمان و استقامت دچار نقص و کاستی است. این رساله با عنوان «رابطه ایمان و استقامت از منظر اسلام» بهمنظور تبیین نقش استقامت در ایمان، بر اساس آیات و روایات و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی نگاشته شده است. تتبع در منابع اسلامی درباره ارتباط ایمان و استقامت نشان میدهد که این دو رابطهای تنگاتنگ باهم دارند و دارای تأثیر متقابل بر یکدیگر هستند بهطوریکه تقویت و تضعیف استقامت، تأثیر مستقیم بر تقویت و تضعیف ایمان دارد. لذا ایمان توأم با استقامت، ایمانی پویا و مثمر ثمر و ایمان بدون استقامت، ایمانی سطحی، ایستا و بیثمر است. عواملی مانند تبعیت از تعلقات نفسانی، ضعف ایمان به معاد، عدم تعلق به ربوبیت الهی و سلطه شیطان موجب جدایی استقامت از ایمان و تضعیف ایمان میشود. انسان بدون استقامت دچار انحراف و ضلالت در مسیر حرکت خود میشود و از هدف اصلی خلقت خود و تشریع دین اسلام که سعادت دنیوی و رستگاری ابدی است دور میشود.
کلیدواژه: استقامت، پایداری، ایمان، صراط مستقیم، اسلام
او می گفت:
از بس دورمان شلوغ است،
اگر کسی از خلوتی حرف بزند،
حواسمان پرت می شود و
وحشت می کنیم.
مرگ هم برای همین ترسناک است.
چون خلوت است و
جایی است که ندیده ایم.
اما وقتی بدانیم بعد از مرگ
همه چی هست، به جای یک مادر،
دو تا مادر، به جای یک ماشین، صد ماشین و……
هست،
دیگر ترس ندارد.
ما مشغول به خلوتی نیستیم.
هر که خواست ما را به خلوتی ببرد،
می ترسیم.
برای مثال، الان مشغول به نماز و روزه ایم.
خیلی از نماز و روزه مان هم لذت می بریم.
اما اگر نمازمان را به نیابت از امام زمان عج بخوانیم،
همه چیز پنچر می شود.
یعنی ذهنیات پنچر می شوند و
من و لذتم پنچر می شود و
نمازمان را برای عشق و حال خود نمی خوانیم
بلکه به نیابت از امام زمان عج می خوانیم.
حضرت چه متوجه می شوند وقتی می گویند: الله اکبر؟
تا حالا خدایی را می پرستیدیم که
خودمان تصور کرده بودیم.
اما خدایی را که ائمه درک کرده اند، نمی شناسیم.
اما آن ها که در راه ولایتند،
ولایت به آن ها فهمانده که
خدایی برای خودشان تصور کرده اند.
پس نماز و اعمال صالح را
به نیابت از ائمه انجام دهید.
این تازه اول راه است.
این همان خلوتی است.
نمازمان را انداختیم آن طرف.
خودمان را هم می اندازیم آن طرف.
آن وقت ببین چه نشانت می دهند؟
خودمان را تربیت کنیم که همه چیزمان را بدهیم برود.
اول هم چیزهایی را که خیلی
به آن ها اعتماد دارید، بدهید برود
تا دور و برتان خلوت شود.
نترسید از این که می ترسید.
حمدتان را اتصال دهید
به حمد حضرات، نه این که حمد حضرات را بفهمید.
نور چراغی که اینجاست،
بدون اتصال به منبع برق،
آیا می تواند از خود نور داشته باشد؟
ما این جا نور را می بینیم،
اما حقیقتش در اداره برق است.
حمد ما هم بدون اتصال به حضرات کار نخواهد کرد.
اعمال صالح را باید اتصال داد به منبع اش
که اهل بیت هستند.
اهل بیت در عشق، شور، جذبه و …. هستند.
اتصال که پیدا کنیم، این ها را می گیریم.
بِکُم فَتَح اللهُ وَ بِکُم یَختِم
کسی که نماز را ترک کرده است،
نفهمیده که نماز اتصال به حضرات دارد.
باید ادراک این اتصال را پیدا کنیم:
إن ذُکِرَ الخَیر کنتُم اولّه وَ اصلَه وَ فَرعَه و معدنه و …..
تمام عالَم وجود، حقیقت ولایت است.
سید حسن نصرالله:
سالگرد بیانیهی بالفور را پشت سر گذاشتیم؛
بیانیهای که در آن کسی که مالک نبود، زمینی را به کسی که مستحق آن نبود بخشید.
بیانیهای که بر اساس آن رژیم صهیونیستی بنیانگذاری شد
و یهودیان صهیونیست در آن به خدمت یک طرح انگلیسی بهکار گرفته شدند
و الّا یهودیان و صهیونیستها تنها بهدنبال تشکیل یک حکومت بودند،
و جای آن برای آنها چندان فرقی نداشت.
آرژانتین یکی از گزینهها بود، اوگاندا نیز یکی از گزینهها بود،
همچنین در اروپا نیز بهدنیال جایی برای تأسیس دولت خود بودند.
اما این عقل انگلیسی و استعمار پیر انگلیس بود که برای منطقهی ما نقشهها کشید
که چگونه آن را پاره پاره کند و بر آن تسلط پیدا کند
و همهی ثروتهایش را بمکد و هزار بلای دیگر بر سر آن بیاورد.
البته فلسطین یکی از گزینههای پروژهی صهیونیستها بود
اما انگلیسیها آنها را به فلسطین آوردند
و آن موقع بود که داستانسراییها دربارهی سرزمین موعود
و سرزمین آبا و اجدادی یهود و وعدهی شیر و عسل شروع شد.
وگرنه خود صهیونیستها تصمیم قاطعی نسبت به فلسطین نگرفته بودند،
بلکه چند گزینه داشتند که یکی از آن گزینهها فلسطین بود.
و بههمین خاطر است که اسرائیل را جلوترین پادگان و مقرّ نظامی استعمار کهنه و استکبار نو یعنی آمریکا میدانیم.
بههر حال تأمل در این بیانیه و مناسبت، و یادآوری حوادث آن زمان ب
رای مردم و بازخوانی مواضع حاکمان و نظامهای عربی و
اینکه چه کسانی بر سر این سرزمین معامله کردند
و چه کسانی ایستادگی کردند و چه کسانی خیانت کردند
همهی اینها مهم است و نباید این گذشته را به فراموشی سپرد،
اما به هر حال بیانیهی بالفور دولتی را بنیانگذاری کرد
اما این دولت توان ماندن در این منطقه را ندارد.
چرا که این دولت بر خلاف
قوانین طبیعی و قوانین تاریخی و سنتها و ارادهی مردم
شکل گرفته است.