انسانیت
هیچ مغالطه و سفسطه ای
قدرت خاموش کردن یا تفسیر غلط
صداها و نغمه های وجدان انسان هایی را که
از روان معتدل برخوردارند، ندارد
علامه جعفری
منبع:www.sonnat.net
وهابیون که اصول عقایدشان را از شیخ الاسلام ( ! ) ابن تیمیه فرا می گیرند ، قائل به تجسیم خداوند متعال می باشند . ابن تیمیه در الفتاوى الكبرى ج 5 ص 192 می نویسد :
(پس آنچه که در کتاب و سنت ثابت شده و اجماع پیشینیان بر آن است حق است ، حتی اگر از این مساله لازم بیاید که خدا را همانی بدانیم که بعضی متکلمان آن را جسم نامیده اند ، زیرا لازمه ی حق حق است ! )
هر کس که به کتب اعتقادات وهابیون نگاهی اجمالی کند ، عقیده به تجسیم را در آن به طور آشکار خواهد دید. اما عجیب تر از این اعتقادشان ، نسبتی است که به شیعه می دهند و شیعیان را مجسِّمه (قائلین به تجسیم) معرفی می کنند !!
دقیقا شبیه آن داستانی که یک دزد ، از خانه ای دزدی کرد و بعد از مطلع شدن صاحبخانه ، از خانه فرار کرد و برای گول زدن مردم ، در همان حال فرار داد می زد : آی دزد ! دزد را بگیرید !!
در ردّ این ادعا می گوئیم :
تنها در کتاب ” الاصول من الکافی ” در رد عقیده تجسیم روایات فراوانی آمده است و اهل بیت علیهم السلام همواره شیعیان خود را از این عقیده یهودی الاصل دور می ساختند .
بابهای مختلفی در اصول کافی وجود دارد همانند بابهای ذیل :
باب فی ابطال الرؤیة
باب النهی عن الصفة بغیر ما وصف به نفسه تعالى
و این در حالی است که در کتب اهل سنت ، احادیث تجسیم خداوند متعال ( جل و علا ) بسیار زیاد است . تا جایی که در صحیح مسلم بابی وجود دارد به نام :
باب إثبات رؤیة المؤمنین فی الآخرة ربهم سبحانه وتعالى !
و همچنین بابی به نام :
باب معرفة طریق الرؤیة
احادیث متضمن تجسیم خداوند و همچنین اثبات رویت الله و دست و پا برای خداوند و غیره ، در کتب اهل سنت به وفور یافت می شود .
*احمد محمد شاکر ( از علمای معاصر اهل سنت ) در شرح مسند احمد حنبل - ج 14 ص 137 ذیل روایت شماره 7703 می گوید :
“والأحادیث فی رؤیة المؤمنین ربهم عز وجل ثابتة ثبوت التواتر ، من أنكرها فإنما أنكر شیئا معلوما من الدین بالضرورة ، وإنما ینكر ذلك الجهمیة والمعتزلة ومن تبعهم من الخوارج والإمامیة “
( احادیث در مورد دیدن خداوند بوسیله مومنین به صورت متواتر به ثبوت رسیده است . هر کس آن را انکار کند ، همانند کسی است که یکی از ضروریات دین را انکار کرده است . این امر ( رویت الله ) را جهمیه و معتزله و پیروان آنان از خوارج و همچنین امامیه انکار می کنند .)
*محمد فؤاد عبد الباقی كه بر سنن ابن ماجه پاورقی زده است ، در ج 1 ص 63 در تعریف معنای ” جهمیه ” چنین مینویسد:
«(الجهمیة) هم الطائفة من المبتدعة، یخالفون اهل السنّة فی كثیر من الاصول كمسألة الرؤیة واثبات الصّفات. ینسبون إلی جهم بن صفوان من اهل الكوفة».
با دقت در این توضیح به دو مطلب میتوان پی برد:
أوّل ـ آنان كه منكر رؤیت خدا و داشتن صفات میباشند بدعتگذارند!
حال چگونه مخالفان شیعه ، شیعه را به تجسیم متهم می کنند؟؟!!!
نکته دیگری که در مورد توحید شیعه ( که برخاسته از توحید ناب اسلامی می باشد ) و توحید اهل سنت ( که تحفه یهودیان به اسلام می باشد ) باید مورد توجه قرار بگیرد این است که در شیعه ، هیچگونه شباهت ، شراکت ، سنخیت و هرگونه یگانگی میان خالق و مخلوق را نفی می کنند .
در اصول کافی – کتاب التوحید – بابی وجود دارد به نام : النهی عن الصفة بغیر ما وصف به نفسه تعالى ( نهی از وصف خداوند به غیر از صفتی که خود خداوند متعال ، خویشتن را به آن وصف کرده است ) .
یعنی تنها راه صحبت کردن در مورد ذات باری تعالی این است که از همان طریقی که خداوند ، خودش را به ما معرفی کرده است ، رفته و خداوند را به همان صفاتی که خودش خویشتن را وصف کرده است ، وصف کنیم .
این کلام در مورد صفاتی که متضمن جسمانیت خداوند متعال می باشد نیز صادق است . یعنی همان صفاتی که اهل سنت به ظاهر آنان اکتفا کرده و عقل را کنار گذاشته و تجسیم را سرلوحه اعتقادات خود کردند .
ائمّه اهل بیت علیهم السلام با بیان روشن خویش به ما آموختند كه خدا جسم نیست تا دیده شود و هر چه كه دیده شده و یا امكان دیده شدنش وجود داشته باشد مخلوق اوست .
بدین معنی كه یا خداوند او را خلق كرده است و یا اثری از مخلوق او میباشد. او «برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم» بوده و هرگز ـ حتّی با عقل مجرّد ـ قابل درك نیست. نه دست دارد و نه پا و نه انگشت. نه در مكان است و نه در زمان، كه او خود آفریننده زمان و مكان است. نه میخندد و نه میگرید و نه از چیزی تعجّب میكند.
نه محدود به حدودی است. نه فوقی برایش تصوّر می شود و نه تحتی. نه شبها به پایین آمده و نه به خواب كسی میآید. نه به چیزی جاهل است كه باید به او آموخت و نه از علم او چیزی كم میشود، چنانچه چیزی هم به آن افزوده نمیگردد .
البته صاحبان شبهه و جهال ، اینگونه نفی صفات مخلوق از خالق را نفی صفات خالق می دانند !
آنان توجه نمی کنند که شیعه معتقد است که هیچگونه وجه اشتراکی ( حتی در کمترین مقدار ) میان خالق و مخلوق نیست .
مثلا : اگر در مورد علم صحبت می کنیم و خداوند را نیز ” عالم ” می دانیم ، این معنا را ندارد که علم خالق از سنخ علم مخلوق است بلکه علم مخلوق از سنخ مخلوق بوده ( و مخلوق خداوند می باشد ) و علم خداوند متعال اصلا از سنخ مخلوق نیست . بلکه مخلوق را برای درک آن عملا راهی نیست . مگر اینکه خداوند متعال ، مصادیقی از علم خود را برای ما ، بوسیله پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام ، تعریف نموده باشد .
منبع:www.sonnat.net
اگر می خواهید مطالبی درباره فراماسونری بدانید، کلمه رائفی پور را در گوگل وارد کنید و مطالبی جالب را بخوانید.
به مناسبت هفته پژوهش، فردا 23/09/90 در محل مدرسه، سخنرانی با عنوان “لزوم شرکت طلاب در فضای مجازی و پاسخ به شبهات” توسط معاونت پژوهش مدرسه، به یاری خداوند دایر خواهد بود.
در هفته آینده هم، به مناسبت هفته پژوهش برنامه های متعددی در مدرسه اجرا خواهد شد:
- از 26 آذر تا 1 دی ماه، نمایشگاه کتاب با 20% تخفیف برای کودک و بزرگسال.
- آموزش وبلاگ نویسی روز شنبه 26 آذر.
- سخنرانی حجة الاسلام رحمانی با عنوان “چگونگی پژوهش و استخراج موضوعی آیات از قرآن".
اگر واقعیت های عاشورا را می خواهید و درباره بعضی از اخبار عاشورا سر در گم شدهاید،
کتاب “سرگذشت عاشورا”
نوشته مهدی پیشوایی را بخوانید.
این کتاب قابل اعتماد است!!
این کتاب را مؤسسه امام خمینی چاپ کرده است.
منبع: حجة الاسلام کشکولی