گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
بسم الله الرحمن الرحيم
این که دوستان سؤال میفرمایند، با چه نوع آمادگیهایی با شب قدر برخورد کنیم تا بهترین بهره را بگیرند، عرض میشود:
1- ابتدا باید به موضوع شب قدر، معرفتی در حدّ موضوع داشت یعنی متوجه بود که آن شب یک حقیقت قابل درک به کمک قلب و به علم حضوری است، و همینکه خواستیم با علم حصولی و مفهومی با آن روبهرو شویم آن حقیقت از منظر ما در حجاب میرود. ولی اگر به قلبْ آموخته باشیم باید به حقایق نگاهی ماوراء نگاه به ماهیات و مفاهیم نمود، متوجه میشویم شب قدر ظرفی است برای نظر به عالیترین حقایق قدسی. گفت:
نظر را نغز کن تا نغز بینی گذر از پوست کن تا مغز بینی
2- قرآن میفرماید: ملائکه و روح در آن شب نازل میشوند؛ پس
اولاً: ملائکه و روح به عنوان موجودات مجرد بر جنبهی مجرد انسانها نازل میشوند و قلبها را تحت تأثیر قرار میدهند.
ثانیاً: چون ملائکه حامل اسم یا اسمایی از حضرت «الله» هستند و با نزول خود جان انسانها را با اسماء الهی آشنا میکنند و موجب توجه قلب انسانها به اسماء حسنای الهی میشوند، در آن شرایط قلبْ مستعد پذیرش تجلیات اسماء الهی میگردد. ثالثاً: چون میفرماید علاوه بر ملائکه «روح» هم نازل میشود و روح نسبت به ملائکه در مقام جامعیت و قرب بیشتری است و خداوند در قرآن در رابطه با «روح» میفرماید: «يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ»[1] خداوند ملائکه را از طریق «روح» نازل میکند که از امر اوست؛ این آیه میرساند ملائکه در عین متفاوتبودنشان در تجلی اسماء الهی، همه و همه از مقام «روح» صادر میشوند که عالیترین مخلوق است، و لذا اینکه میفرماید: در شب قدر علاوه بر ملائکه، روح هم نازل میشود، مژدهی بزرگی است به بشریت، حاکی از آنکه اسماء الهیه به صورت جامع در آن شب بر قلبهای مستعد نازل میگردند و انسانها با خداوند به صورتی که فوق تجلیات اسماء کثیره است آشنا میشوند. و معنی «مِنْ کلِّ امر» از طریق «روح» بهتر محقق میگردد.
3- از طرفی مقام اصلی انسان «روح» است که تا حدّ نفخه در بدن،نازل شده و در مقام «مِنْ روحی» جای گرفته، حال که در شب قدر «روح» نازل شده تا راه انسان را به سوی جامعیت حق بگشاید و او را بالا ببرد، عملاً از این طریق انسان را به حقیقت خود برمیگردا ند تا از حالت «ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلین» آزاد شود و خود را در حیطهو ساحتی بیابد که از یک جهت عالیترین مخلوق است به عنوان «روح»، و از جهتی بازگشت به خودِ راستین است، به عنوان موجودی که حقیقت او همان «روح» است. برای تقریب به ذهن، نزول ملائکه مثل تجلیات نورهای سبز و زرد و سفید و آبی و قرمز و نیلی و بنفش از منشور است، که هر کدام از نورها، نوری هست و نورها نیست. ولی نزول روح مثل تجلی نور بیرنگ است بدون واسطهی منشور، که در عین اینکه هفت نور را در خود دارد، در وحدت و جامعیت قرار دارد و با نزول خود در عین بیرنگی، از شدیّت خود ضعیف میشود ولی کثیر نمیگردد.
4- وقتی ملائکه و روح نازل شدند دل انسان با حقایق عالم به صورت جلوات کثیرهی اسماء الهی در منظر ملائکه از یک طرف، و به صورت حقیقتی جامع در منظر روح از طرف دیگر، آشنا میشود و چنین انسانی توان رؤیت کثرت در وحدت، و وحدت در کثرت را مییابد. و از آن مهمتر قلب مستعد در شب قدر با نزول ملائکه و روح به نحوی کامل با خدای خود آشنا میشود و حق را در هر امری از امور عالم مشاهده مینماید و به لطف خدا راه زندگی به سوی پروردگارش را خواهد شناخت. به طوری که در آن شب «یُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حکیم»[2] هر امری که در عالم غیب به صورت حکیم و به جامعیتِ خاص مستقر بود نازل میشود و در راستای نزولش حقایق موجود در آن، متمایز و قابل شناخت میگردد. همانطور که قرآن از مقام حکیم و جامعیتِ خاص، در آن لیلهی مبارکه نازل شد و موجب تمایز حقایق برای قلبی شد که در آن شب قرآن برایش نازل گشت. البته این نزول از مقام حکیم و جامعیت یک نوع نزول است که در عین تمایز حقایق، کثرت الفاظ در آنجا نیست،[3] ولی نزول از غیب در طول 23 سال، نزولی است که تا حدّ کثرت در الفاظ موضوع تنزل یافته.
5- حقایق قرآنی از مقام قلم اعلی که جامعیت محض است بر لوح محفوظ نازل گشت که در عالم اَنفسیْ لوح محفوظ، حکم قلب انسانِ کامل را دارد و بالتّبعِ آن قلب، قلب مؤمنین است که نسبت خود را با حضرت صاحبالزّمان«عجّلاللهتعالیفرجه» محفوظ داشتهاند و از منظر قدسیِ قلب آن حضرت خود را مستعد ریزش فیوضات ملائکه و روح گردانده باشند. گفت:
اسرار شریعت نشود حلّ به سؤال نینیز به درباختن حشمت و مال
تا دیده و دل خون نکنی پنجهسال از قال تو را ره ننمایند به حال
جهت دیده و دل را از عادت نگاهکردن به پدیدههای محسوس از طریق حسّ، و پدیدههای معقول از طریق عقل و مفهوم، باید آنچنان تغییر داد که خودِ قلب با وجودِ حقایق مرتبط شود. که گفت:
بس بلا و رنج بایِست و وقوف تا رهد آن روح صافی زین حروف
این حروف واسطهای یار غار پیش واصل خوار باشد، خوارِ خوار
باید به دنبال رویکردی بود که دل نظر به حقایق بکند که در این حالت آن لحظه از هزارماه و به عبارت دیگر از یک عمر بهتر است، چون تمام عمر برای آن است که انسان بتواند با حقیقت مرتبط گردد و شب قدر شرایط چنین ارتباطی است. تمام دستوراتی که ما را از نظر به دنیا و محسوسات و وَهمیات به نظر به حق دعوت میکنند برای تغییر رویکرد ما است از محسوس و مفهوم و ماهیات، به حقیقت و وجود.
(موضوع فوق را می توانید در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» دنبال کنید).
برای تکمیل بحث خلاصه نظر حضرت آیتالله جوادی«حفظهالله» در شب قدر را خدمتتان عرضه میدارم. ایشان می فرمایند: «شب قدر يعني شبي که «خيرٌ مِنْ اَلفِ شهر» از هزار ماه برتر است، ولي «وَ ما اَدْراکَ مَا لَيلَةُ الْقدر» چه ميتواني درک کني از شب قدر؟ اگر فهميدن آن مشکل است، پيداکردن آن مشکلتر است، منتها اگر کسي با «مفهوم» انس گرفت، درک اين معاني براي او مشکل است… عقل نمي تواند بفهمد يکشبه ميشود ره صدساله رفت. عقل با مفهوم و برهان و استدلال کار دارد. از عميقترين برهان تا سطحيترين دليل، همه را عقل ميتواند درک کند. اما پرکشيدن، ديدن، همينجا که نشسته است بهشت را ببيند، همينجا که نشسته است جهنم را ببيند، ناله جهنميها را بشنود، اين نه کار دست و پا و چشم و گوش است، نه کار عقل، اين کار دل است. اين کار در درون انسانها تعبيه شده است. هيچکس با «دانايي» به جايي نرسيد تا عليبنابيطالب(ع) در باره آنها بفرمايند؛ «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَاها فَهُمْ فيها مُنَعِّمُون»؛[4] آنها همين حالا که در دنيا نشستهاند، دارند بهشت را ميبينند و از نعمتهاي آن بهرهمند ميشوند. هرکس به اين مقام رسيد از «دارايي» رسيد، نه از «دانايي». يعني با مفهوم نميشود بهشت را ديد، با دل ميشود بهشت را ديد. در ديار دل، اين معارف فراوان است. و ليلةالقدر براي آن است که انسان، اين دلي را که خوابيده است بيدار کند، اين بندها را از دست و پايِ دل بردارد، اين مرغ باغ ملکوت را آزاد کند، يکشبه ره صدساله را طي کند. ما با بار گناه و با بار خيال و وَهم توان پَرش نداريم، بايد شستشو کنيم. آنچه به عنوان توبه، به عنوان نيايش در اين شبها مطرح است براي شستشو و رُفت و روب و گردگيري است، منتها شستشوي ملکوتي- نه اينکه خاکها را از اينجا پاک کنيم و در جاي ديگر قرار دهيم - شستشو، اما با کيمياگري و محو و اثبات که کار ملکوتي ذات اقدس إله است و ليلةالقدر هم شب کيمياگري و شب محو و اثبات است. ما اگر ميخواهيم گناهانمان را با توبه شستشو کنيم، مثل جاروکردن نيست که اين آلودگي را از خود منتقل کنيم به جاي ديگر، ما تبديل ميکنيم، به محو و اثبات. اينکه ذات اقدس إله سَيئات را به حسنات تبديل ميکند، کيمياگري است[5]
با التماس دعا
[1] - سوره نحل، آیه 2
[2] - سوره دخان، آیه 4
[3] - این مرتبه از نزول همان حالتی است که مولوی در وصف آن میگوید:
ای خدا جان را تو بنما آن مقام کاندر او بیحرف میروید کلام
[4] - «نهجالبلاغه»، خطبه 193 (خطبه متقين).
[5] - روزنامه کيهان 9/7/86، سخنراني مراسم إحياء شب قدر، حرم مطهر حضرت معصومه(س).
از سایت: گروه فرهنگی المیزان
بسم الله الرحمن الرحیم
هشتمین نمایشگاه قرآن اصفهان، امروز آخرین روز خود را می گذراند.
علاقه مندان از ساعت 17:00 تا 24:00 می توانند به محل دائمی نمایشگاه ها واقع در پل شهرستان رجوع کنند.
غرفه ی جامعة القرآن، در سالن نقش جهان به شماره 341 قرار دارد. استاد حجت الله رحمانی، تفسیری کوتاه از مطلبی قرآنی را به مدت 5 دقیقه برای علاقه مندان بحث می کنند. سپس حاضرین چند نکته از مطالب گفته شده را یادداشت می فرمایند. از بین جواب های صحیح، قرعه کشی صورت می گیرد و به برندگان جوایزی اهدا می شود.
در این غرفه در قسمت “تدبر در قرآن” چند آیه به علاقه مندان ارائه می شود تا در آن تدبر کنند. پس از تدبر کافی، جواب های استخراج شده از کتب تفسیری در اختیار ایشان قرار می گیرد تا با جواب های خود مقایسه کنند.
تفسیر تخصصی قرآن توسط استاد رحمانی در سه دوره مقدماتی، تکمیلی و تخصصی در محل پل آذر- خ توحید- مجموعه فرهنگی استاد فرشچیان برقرار است. علاقه مندان با شماره های زیر تماس بگیرند:
6284410- 09137386897
بسم الله الرحمن الرحیم
نمایشگاه قرآن در اصفهان در محل پل شهرستان چند رروزی است که برقرار است. علاقه مندان به آثار و محصولات قرآنی همه روزه از ساعت 17 تا 24 می توانند از نمایشگاه دیدن کنند.
غرفه “جامعة القرآن الکریم اصفهان” در سالن شماره 3(سالن نقش جهان) به شماره 341 قرار دارد. در این غرفه حجة الاسلام رحمانی، تفسیر های کوتاه 5 دقیقه ای بیان می فرمایند. سپس عزیزان شرکت کننده چند نکته از تفسیر مربوطه را یاداشت می فرمایند و به این ترتیب در قرعه کشی شرکت داده می شوند.
در قسمت دیگر این غرفه، به کودکان عزیزی که سوره ای از قزآن را از حفظ بخوانند، جوایزی اهدا می گردد.
در قسمت دیگر این غرفه، با نام “تدبر کنید و جایزه بگیرید” عزیزان روی یک آیه تدبر می کنند و نظرشان را می نویسند. سپس جواب های استخراج شده از تفاسیر"المیزان"، “نور” و “نمونه” در اختیارشان قرار می گیرد تا با جواب های خود مقایسه کنند.
از علاقه مندان اصفهانی دعوت می شوند تا 17 ماه رمضان از نمایشگاه دیدن فرمایند.
بسم الله الرحمن الرحیم
تکرار این مطلب که اشخاص مریض و مسافرها نباید روزه بگیرند، شاید برای این است که بعضی ها فکر می کنند روزه نگرفتن کار بدی است و با اینکه مریض یا در سفراند، اصرار در گرفتن روزه دارند. قرآن با ایت تکرار می خواهد بفهماند که روزه گرفتن برای اشخاص سالم است و مریض و مسافر هم در شرایط مناسب باید روزه را بگیرند.
ر آخر آیه می گوید با اینکه روزه سخت است و محدودیت هایی دارد، نتیجه اش آسایش مادی و معنوی است.
چون روزه برای سلامتی بسیار خوب است، هر که نتواند در ماه رمضان روزه بگیرد، بعد باید به همین تعداد روزها را روزه بگیرد.
روزه کامل به خلوص نیت و توجه به فلسفه ی روزه است.
The repetition of the ordinance of the sick and passenger in this verse and the previous one may be for the purpose that some people, think that not to fast is absolutely a disgraceful action, insist on fasting when they are sick or are on a journey, so the Qur’an, by this
repetition, makes the Muslims understand that fasting is a divine duty for the safe and sound persons while, in the same manner, not fasting is also a divine command for the sick and passengers (with their proper conditions) so that the offense of it is a sin
At the end of the verse, it pays attention to the philosophy of the divine lkinegislation of fasting once more, and says
“… Allah desires ease for you, and He does not desire hardship for you
It points to this fact that although fasting is apparently a kind of strictness and limitation, its conclusion is ease and tranquility of man, both spiritually and materially
This sentence may hint to this matter that the Divine commands are not similar to the commands of tyrants. In the case that the fulfilment of an action is very laboursome, Allah enjoins an easier duty to be performed. Therefore, the ordinance of fasting, with all its importance, was exempted for the sick, passengers, and those feeble ones unable to perform it
Then, it adds
“…So you should complete the number (of days decreed
This means that every one who is safe should fast one month a year because it is necessary for his health. For this reason, if a person is sick or on a journey during the month of Ramadan, the one must belate the accomplishment of fasting those days until the same number is completed. Even menstruous women, who are excused from establishing prayers, are not exempted from fasting at a later date
So, in the final sentence of the verse, it says
“…and exalt Allah for His having guided you, and that haply you might be
grateful (to Him
Yes, we must exalt Allah for the guidances He has endowed upon us, and be thankful to Him for all those blessings He has mercifully given us
It is noteworthy that the act of thanksgiving is mentioned with the term ‘haply’, while the matter of exalting Allah is stated conclusively. This difference of statement may be for the reason that the fulfilment of this worship (fasting) is, at any rate, the exaltation of the Essence of Allah, but thanksgiving, which is the same as using the blessings in
their proper sites and taking benefit from the effects and practical issues of fasting, has some conditions which will not be fulfilled unless those conditions be obtained, the most important of which are: a perfect sincerity, the recognition of the reality of fasting, and acknowledgement about the philosophy of fast http://www.maaref-foundation.com/english/index.htming
بسم الله الرحمن الرحیم
“روزه گرفتن برای شما بهتر است اگر بدانید…”
روزه گرفتن مثل بقیه عبادات، چیزی به عزت خدا نمی افزاید بلکه همه ی سودش برای عبادت کننده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
هر کس در ماه رمضان به خاطر خدا روزه بگیرد، همه ی گناهانش بخشیده خواهد شد.
از سنت های الهی نیز هست که خدا می گوید: روزه مال من است و خودم جزایش می دهم.
“… And it is better for you that you fast, if you did (only) know”
This meaning also refers to the fact that the worship of fasting, as other worships, does not add anything to the Glory and Dignity of Allah but all its merits are for the worshipper. Islamic traditions confirm the same meaning, too
The holy Prophet (p.b.u.h.) has said: ” He who fasts during the fasting month for the sake of Allah, all his sins will be
forgiven.” (1
It is also cited in a divine tradition that Allah says: ” Fasting is Mine, and I do reward it.” (2
Also, in another tradition it is narrated from the holy Prophet (p.h.u.h.) who said:” There is an alms for every thing, and the alms of bodies is fasting."(3
Hence, it makes clear that the phrase: “…it is better for you that you fast, …” addresses all those who fast, not only a particular group of them
The last verse of this group of verses introduces the time of fasting and a part of its ordinances and their philosophies. At first it says that those certain days that you must fast are the month of Ramadan, and
” The month of Ramadan is that wherein the Qur’an was sent down”
And this Qur’an is the same that is
“…to be a guidance for mankind, and as clear signs of guidance and a criterion (between right and wrong
Then again, the command for the passengers and the sick is restated and, as an emphasis, it says
“…Therefore, whoever of you is present (at his home) during the month, he shall fast therein, and whoever is sick or on a journey, he shall then (fast) the same number of other days
The repetition of the ordinance of the sick and passenger in this verse and the previous one may be for the purpose that some people, thing that not to fast is absolutely a disgraceful action, insist on fasting when they are sick or are on a journey,