گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
از سبحان الله ما خدا پاک می شود؟!!!
به حقیقتِ خداٰ چیزی نمی توانیم بیفزاییم.
سبحان اللهِ ما، خودمان را پاک می کند.
خدا در قرآن، جایی صاحب ذکر نیست مگر صلوات بر محمد و آل محمد.
می شود آب باشد و تری نداشته باشد؟!!!
بلا تشبیه!!
می شود خدا باشد و تجلی نداشته باشد؟!!!
خدا اگر تجلی نداشته باشد، چه کسی می تواند او را تسبیح کند؟
ذات خدا تجلی می کند واین تجلی
اهل بیت هستند.
قبل از تجلی ذات، ملائکه خدا را تسبیح و تقدیس می کردند:
نحن نسبح بحمدک و نقدس لک …..
اما بعد از تجلی ذات، گفتند:
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ان الله و ملائکته یصلون علی النبی …….
(صلوات دائم)
ملائکه تکوینا در حال دیدن این تجلی اند و دائما در حال صلواتند.
استغفارشان برای شیعیان نیز، صلوات است به نیت شیعیان
که ظهورش، بخشیده شدن گناه شیعیان است.
اما صلوات ما
به این معنی است که:
من فهمیدم که هر چه از ذات تجلی می کند، حقیقت و ذات آل محمد است:
اللهم صل علی محمد و آل محمد
یا مظهر العجایب
علی علیه السلام مظهر العجایب نامیده شده است.
مظهر العجایب یعنی کمی قدرتشان از ما بیشتر است؟!!!!!
ما تصورش را نداریم.
عجیب ترین ظهور علی بن ابی طالب، ظهور حسین بن علی علیه السلام است.
به عبارت دیگر مظهر اتم و اکمل مظهر العجایب،
ظهور حسین بن علی علیه السلام است.
دیگر هم ظاهر نمی شود.
در عوالم دیگر هم کسی نمی تواند ظاهر کند.
در حادثه عاشورا نقش بانویی ارزشمند و توانا به نام دلهم همسر زهیر ابن قین به چشم می خورد.
زهیر بن قین از طرداران عثمان بود و دوست نداشت با امام حسین علیه السلام ملاقات کند.
تا این که در جایی بر حسب اجبار با امام هم منزل شد.
امام شخصی را به سراغ زهیر فرستادند و او را احضار نمودند.
دلهم با روشی ارشادی به شوهرش گت: سبحان الله آیا شرم نمی کنی؟ فرزند پیامبر دارد تو را می خواند اجابتش نمی کنی؟
می رفتی و به سخنانش گوش می دادی. زهیر بی آن که از این امر خوشش بیاید
به نزد آن حضرت رفت و دیری نپایید که با شادی و چهره ای درخشان بازگشت.
او به کلی عوض شده بود. زهیر ذوب در امام شده بود. همه چیزش فرزند حضرت زهرا بود.
زهیر تمام حقوق شرعی همسرش را پرداخت نمود.
اما شکوه وداع این زن را دقت کنید
با گریه سوزناکی به شوهرش گفت:
ای زهیر خدا تو را پاداش خیر عطا کند. از تو می خواهم در روز قیامت نزد جد حسین بن علی علیه السلام مرا یاد کنی.
روح بزرگ این بانوی فداکار موجب شد که تاریخ را به گذشت و ایثار و معرفت خود گواه سازد.
منبع: زنان در نهضت عاشورا، ملیحه خادری، ص 11