گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
او می گفت:
در جلسه ای که قرآن خوانده می شود،
آیا همه باید دقیق گوش دهند یا همه با قاری تکرار کنند؟
فکر کنم این که خدا گفته که وقتی قرآن خوانده می شود “فاستمعوا و انصتوا”
به این معنی است که سمع کنید و سمع را ظاهر کنید. یعنی به دقت گوش دهید و درست گوش دهید:
“لعلکم ترحمون".
خیلی ازمشکلات امروز از درست گوش ندادن است.
دیده ام کسانی را که اصلا حرف طرف مقابل را نمی شنوند.
یعنی هر چه هم با آن ها حرف بزنی، اصلا نمی شنوند و در افکار و تفکرات خودشان غوطه ورند.
این یک مشکل روانی است که نتوانیم درست گوش دهیم
چون غرق در توهمات خود هستیم یا غرق در عجب و …. خودیم.
به هر حال در خودمان گیر کرده ایم.
عاشق خدا که باشیم، خودمان را فراموش می کنیم و رو به خدا می گوییم:
دوستت دارم.
در این صورت کامل، گوش به کلام خدا خواهیم داد.
اگر درست گوش ندهیم، به آن کلام خیانت کرده ایم.
کمال کلام، به سمع مستمع است وگرنه کلام، به کمال نمی رسد.
هر وقت خبری را به ما می دهند، باید گوش دهیم یا خبر را تکرار کنیم؟
پس باید به قرآن یا حدیث کساء گوش داد و خوب هم گوش داد.
با وجود و قلبتان حدیث کساء را ببینید نه با زبان.
همه موجودات، تسبیح خدا را می کنند.
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
بمیرید قبل از این که شما را بمیرانند.
حتما می شود قبل از این که بمیرانندمان، بمیریم
وگرنه امام علی علیه السلام چنین امری نمی کردند.
حتما حال خیلی خوبی است.
پس زودتر ندای امام را لبیک گوییم و بمیریم.
1. چگونه بمیریم؟
خواب، برادر مرگ است. (روایت)
هر شب مردن را تجربه می کنیم.
وقتی خواب می بینیم، داریم زندگی برزخی را تجربه می کنیم.
وقتی خواب نمی بینیم، چه اتفاقی می افتد؟
لطفا هر جوابی برای این دو سوال دارید برایمان بفرستید.
با حسن ظن نسبت به خدای خودت و رضایت از آن چه برای تو خواسته است،
می توانی با صبر و استواری در راه او قدم برداری و مأیوس و خسته نشوی.
منبع: حاج اسماعیل دولابی
عمان سامانی:
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
او می گفت:
اگر بسته نفسی، بنده نفسی و در محل تهمتی.
انسان باید حر باشد و بنده نفسش نباشد.
بعضی ها ممکن است فکر کنند که به کنه اعتقادات حقه و صلاح و مصلحت رسیده اند،
در نتیجه به خودشان اجازه نمی دهند حرفی را بشنوند تا مبادا از پاکی اعتقاداتش دور شوند.
این ها در ورع اخلاقیاتشان غرق شده اند و فقط با عده بخصوصی رفت و آمد می کنند.
این ها بنده ورعشان هستند نه این که ورع را برای رسیدن به خدا استفاده کنند.
می ترسند اگر جای دیگری بروند، اعتقاداتشان خدشه دار شود.
حرفی را می شنوند که دوست دارند بشنوند.
اما اگر خدا را قادر، هادی، حافظ و …. بدانند،
دریایی از آب می شوند که هر که با ایشان تماس یابد،
به اعتبار این آب بیکران، پاک می شود.
اهل توحید از بنده ورع بودن که خارج شوند،
با همه قشری رفت و آمد می کنند (نه این که مویِد آنها باشند).
از خود برون شو: فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون الاحسنه