گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
او می گفت:
خدا در وجود ما، ظرف محبت اهل بیت را قرار داده است.
این گونه است که بدون دیدن اهل بیت، آن ها را دوست داریم.
از بس این رحمت خدا بدون زجر و مفتی است،
خیلی ها شک می کنند و می گویند: نکند تقلبی باشد؟!
این ور می گی: حسین، آن ور می گی: یا زهرا، و …..
انقدر وجود من ارزش دارد؟
نکند تقلبی باشد؟
اما کسی که به رحمت واسعه خدا و لاحدی خدا پی برد و توحید را فهمید،
تمام بهشت را هم بگیرد، چیزی نیست.
جیزی از خدا کم نمی شود.
از قدرت و خلاقیت خدا چیزی کم نمی شود.
خدا آهن و سرامیک کم نمی آورد.
بعضی ها می گویند: “به این مفتی ها هم نیست".
پس به چیست؟ چکار باید کرد که بهشت را گرفت؟
کی چکار کرد و گرفت؟
اهل دنیا دوست دارند چیز کوچک بگیرند و چیز کوچک به کسی بدهند.
به خدا هم می گویند: کم بده.
اگر خدا بگوید بیا این شش دانگ بهشت را بگیر،
می گویند: نمی خوام. کم بده تا به بقیه هم برسد!
درباره خدا چه فکری کرده اید؟
خدا را بزرگ بدانید. خدا می تواند بدهد.
این جوری ببینیم بهتره یا بگوییم: من که قابل نیستم که شش دانگ بهشت را بگیرم.
و فکر می کنیم اهل بیت این تواضع را می خرند!
He said
Ask God for all of heaven
It is not hard for God
God can create from nothing
Do not worry for others
God can give them all
Loving God, ali, Zahra and other imams is being in heaven
This is the gratis mercy of god
Use it
او می گفت:
اهل دنیا می گویند:
من نماز خوانده ام و چون نماز خواندن ثواب دارد،
خدا باید مرا به بهشت ببرد.
اما خدا مجبور به هیچ کاری نیست.
در عین حال، در سنت خدا این هست که به خاطر محبت اهل بیت
اگر کاری انجام دهی، آن کار ما را به خدا می رساند.
"یَومَ یَنظُرُ المَرءُ ….وَ یَقولُ الکافِرُ یَا لَیتَنی کُنتُ تُراباً" نبأ/40
چرا کفار وقتی عذاب قریب را دیدند، میگویند: ای کاش خاک بودم؟
مگر خاک بودن چه خصوصیتی دارد و اگر خاک میبودند، چه سودی میکردند؟
رسول اکرم صلی الله علیه و آله، کنیه علی علیه السلام را “ابوتراب” قرار داد.
پس هر کس خودش را در درگاه اهل بیت کوچک بداند،
به عبارت دیگر، “خاکی” شود، پدرش میشود، امیرالؤمنین علیه السلام.
کفار وقتی عذاب را دیدند، این را میفهمند و میگویند:
“ای کاش خاک بودم و از محبت علی علیه السلام، چیزی پیش میفرستادم".
علی علیه السلام صاحب زمین و حجت خدا روی زمین هستند.
زمین مال ما نیست بلکه مال علی علیه السلام است.
بقا و سکون زمین هم از علی علیه السلام است.
هنگام قیامت که کافر، قرب الهی شیعه را میبیند، میگوید ای کاش تراب بودم.
عباية بن ربعى گويد: به عبد الله بن عباس گفتم: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از چه رو على عليه السلام را ابو تراب ناميد؟ گفت: از آن رو كه على عليه السلام صاحب زمين و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمين و آرامش آن به او است، و از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم مىفرمود: چون روز قيامت شود و شخص كافر پاداش و نزديكى و كرامتى را كه خداى متعال براى شيعيان على آماده نموده، ببيند، گويد: (اى كاش من ترابى بودم) يعنى كاش از شيعيان على (ابو تراب) بودم. و اين است معناى اين آيه كه كافر گويد: كاش من تراب (خاك) بودم."علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 156″
علامه مجلسى رحمه الله در بيان اين جمله گويد:
ممكن است ذكر آيه در اينجا براى بيان علت ديگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد، زيرا شيعيان او به جهت تذلل بيش از اندازه و تسليم بودن در برابر فرمان هاى حضرتش تراب ناميده شده اند؛ چنان كه در آيه كريمه آمده و چون آن حضرت صاحب، پيشوا و زمامدار آنهاست، ابو تراب نام گرفته است.
او می گفت:
می خواهید به واسطه چیزی که دارید، به رستگاری جاودانی و راحتی ابدی برسید؟
ریشه و حقیقت اصلاح همه چیز،“محبت به خدا و اهل بیت” است.
خلقت پاک، جز دوست داشتن علی چیز دیگری نیست.
مؤمن کسی است که محب امیرالمؤمنین باشد.
ببینید در وجودتان تصدیق اهل بیت می کنید!
خوش و خرم باشید به ولایت علی علیه السلام
محبت اهل بیت، گوهری است که سیئات را به حسنات تبدیل می کند.
او می گفت:
ورد واحد چیست که نجات دهنده است؟
ورد واحدی که همه چیز در آن است.
وردِ واحدِ نجات بخش “یا علی” است.
علی تجلی اتمّ و اکمل اسماء و صفات خدا است.
بنابراین در “یا علی” همه چیز هست یعنی الله اکبر، سبحان الله و …… هست.
گفتن یک یا علی به صدق و ارادت
به بود از صد هزار سال عبادت “صغیر اصفهانی”
“یا علی” که گفتی، “یا شافی” هم می گویی.
“یا علی” که گفتی، در امنیت الهی هم قرار می گیری (یا مؤمن).
ذکر علی، سیر کردن در تمام اسماء و صفات خدا است.
ذکرُ علیٍ عبادهٌ
ذکر همه ملائک و انبیا از اولین و آخرین، “یا علی” است.
آسمان ها و زمین “یا علی” می گوید چه ما بگوییم و چه نگوییم.
اهلش می فهمند و می بینند.
هر اسمی از خدا غیر از “علی” که بگوییم، در یکی از صفات تعیّن می یابد.
اما “علی” یعنی “علو” یعنی هر چه را که فکرش را بکنی، او از آن بلند مرتبه تر است.
اگر توجه به حقیقت نوری داشته باشید.