فاطمه یک جنبه حورایی و بهشتی و یک جنبه انسانی و زمینی دارد. یک وقت شما در اثر عبادت و معارف الهی، جنبه ای از وجود خود را در حدی متعالی می کنیدکه پس از جدایی از بدن، به سوی بهشت سیر می کنید و در بهشت جای می گیرید. یعنی مقام شما از ابتدا بهشت نبود بلکه به کمک شریعت الهی، نَفَس خود را بهشتی کردید. ولی طبق روایت، فاطمه علیها سلام وجهی دارد که آن وجه از سنخ بهشت است و در عین داشتن آن وجه، در زمین زندگی می کند. لذا همواره حالات اتصال به بهشت در او هست. انسان ها با دقت در حرکات و سکنات فاطمه علیها سلام می توانند با بهشت ارتباط پیدا کنند. ازکاب: مقام لیلة القدری فاطمه سلام الله علیها/اصغر طاهرزاده
فاطمةُ مُحجةُ قلبی
وابناها ثمرةُ فُوادی
وبعلُها نور بصری
والائمة مِن وُلدِها امناءُ ربی
حبلٌ ممدودٌ من ربی
مَن تمسّکَ بهم نَجا
وَمَن تَخَلّف عنهم هَلک
برای تقویت ترجمه عربی، زحمت ترجمه اش با خودتان
بعد از اين سوابق، حال بعد از روشن شدن حق به كجا مى رويد، و بعد از آنكه بيان شده بود، و بعد از اعلان حق كجا آن را پنهان كرديد، و چرا بعد از اين اقدامات به گذشته ى خود رجوع نموديد و بعد از ايمان مشرك شديد، و بعد از شجاعت ترسيديد از گروهى كه بعد از پيمان بستنشان سوگندهاى خود را شكستند و در دين شما طعنه وارد نمودند.
با امامان كفر جنگ كنيد كه آنان پاي بند به سوگندهايشان نمى باشند، تا شايد از كارهاى خود برگردند. آيا با گروهى كه سوگندهاى خود را ناديده گرفتند و قصد بيرون نمودن رسول الهى را دارند كارزار نمى نماييد، و حال آنكه آنان ابتدا شروع به جنگ نمودند؟ آيا از آنان هراس داريد؟ خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد اگر مؤمن هستيد.
آگاه باشيد! به خدا قسم شما را مى بينم كه به زندگى راحت ميل نمودهايد، و كسى كه سزاوار منصب حل و فصل امور است از جايگاهش دور نموديد، و تن به راحتى در داده ايد، و از جاى وسيع به جاى تنگ پناه آورده ايد، و از دين برگشتيد و آنچه را كه حفظ مى كرديد دور افكنديد، و چيزى را كه به آسانى خورده بوديد برگردانديد. اگر شما و تمام كسانى كه در زمين هستند كافر شوند خداوند از همه ى آنها بى نياز است و خداوند سپاس شده است.
آيا خبر كسانى كه قبل از شما از قوم نوح و عاد و ثمود و اقوامى كه بعد از اينان آمدند به شما نرسيده؟ قضاياى آنان را جز خدا نمى داند كه رسولان الهى با بينات به سوى آن اقوام آمدند، ولى آنان دست هاى خود را در دهان خود گذارده و گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شده ايد كافريم، و ما در آنچه ما را به سويش مى خوانيد در شك و ترديد هستيم.
نفرين بر كسى كه دختر پيامبر را خوار كند
نفرين بر كسى كه دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را خوار كند. من گفتم آنچه گفتم در حالى كه مى دانم يارى نكردن وجودتان را فراگرفته و بى وفائى همچون لباسى بر قلب هاى شما پوشيده شده است. ولى اين سخنان به خاطر بر لب رسيدن جانم بود، و آه هائى بود كه براى خاموش نمودن آتش غضبم كشيدم، و سستى تكيه گاهم بود و ضعف يقين شما است و اظهار غصه ى سينه ام است كه ديگر نتوانستم آن را مخفى كنم و براى اتمام حجت بود. پس شتر خلافت را بگيريد و با طناب، رَحْل (24) آن را محكم به شكم آن ببنديد، در حالى كه كمر آن شتر مجروح شده و استخوان هايش شكسته و پاهايش ضعيف شده و كف پاهايش نازك گرديده و عيب آن هميشه باقى است. به غضب خداى جبار و ننگ ابدى علامت گذارى شده، و پيوسته به آتش الهى روشن است. آتشى كه بر قلب ها اثر مى گذارد و در عمودهاى كشيده بر آنان ملازم شده است. آنچه انجام مى دهيد نزد خداوند محفوظ است و به زودى كسانى كه ستم كردند مى فهمند به كجا مى روند.
من دختر كسى هستم كه شما را از عذاب شديدى كه در پيش داريد ترسانيد. پس همگى درباره ى من حيله بكار بنديد و به تأخير نيندازيد! شما كار خود را بكنيد كه ما هم در كار خود هستيم و منتظر باشيد كه ما هم منتظريم. پروردگارا بين ما و قوممان به حق حكم كن و تو بهترين حكم كننده هستى و به زودى كفار خواهند دانست كه عاقبت كار به نفع كيست. و بگو عمل كنيد كه به زودى خدا و رسول و مؤمنين عملِ شما را مى بينند و نامه ى اعمال هر انسانى را برگردن او آويخته ايم. بنابراين هركس به اندازه ى ذره اى عمل خير انجام دهد نتيجه اش را مى بيند و هركس ذره اى عمل شر انجام دهد، نتيجه اش را خواهد ديد. و گويا كار چنين مقدر شده است.
پی نوشت:
منبع: www.sonnat.net
خطاب به پيامبر (صلی الله علیه وآله)
سپس حضرت نظرى به مرقد پدر افكند و بغض گلويش را فشرد و در ضمن ابياتى از شعر چنين فرمود: اى پدر! بعد از رحلت تو واقعه هاى بزرگ و قضاياى مشكلى واقع شد، كه اگر تو شاهد آن بودى، مصيبت برايمان بزرگ نمى آمد. ما همچون زمينى كه باران فراوان را از دست دهد تو را از دست داديم، و قوم تو فاسد گرديدند. پس شاهد آنان باش و غائب مباش. و براى هر اهلى مزيت و برترى بر ديگر نزديكان نزد خداى متعال است. آن هنگام كه تو رفتى و خاك بين ما و تو حايل شد مردمانى كينه هاى خود را بر ما ظاهر نمودند. اكنون كه تو از بين ما رفته اى و تمام زمين غصب شده، مردم با چهره ى گرفته با ما روبرو مى شوند و ما خوار شده ايم، و بزودى در روز قيامت باعث ظلم خانواده ى ما مى فهمد كه به كجا بازمى گردد.
تو همچون ماه چهارده شبه و نورى بودى كه از تو كسب نور مى شد و كتاب هاى آسمانى از طرف خداى با عزت بر تو نازل مى گرديد. و جبرئيل با آوردن آيات الهى با ما انس داشت و با رفتنت درِ تمام خيرها را بستى. شهر من با آن وسعتش بر من تنگ شده و دو سبط تو خوار گشتند كه در اين براى من بلايى است. اى كاش قبل از رفتن تو مرگ با ما روبرو مىشد هنگامى كه تو از پيش ما رفتى و تلّى از خاك مانع از تو شد. ما مبتلا به مصيبت از دست رفتن عزيزى شديم كه هيچ محزونى از مردم چه عرب و چه عجم به رفتن چنين عزيزى مبتلا نشده است. پس هر اندازه كه در اين دنيا زندگى كنيم و تا زمانى كه چشمهاي مان باقى است براى تو با اشكى ريزان گريه مى كنيم.
سپس اين اشعار را درد دل نمود:
اى يادگاران زمان پيامبر، و اى ياوران دين و پناه دهندگان اسلام! اين چه سستى است در يارى من و چه ضعفي است در كمك به من و چه كوتاهي است درباره ى حق من و چه خوابى است كه در مورد ظلم به من، شما را فراگرفته است؟! آيا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پدرم نمى فرمود: «حُرمت هر كسى را نسبت به فرزندانش بايد نگاه داشت»؟ چه زود كار خود را كرديد، و عجب زود به كارى كه زمانش نرسيده بود اقدام نموديد!
و شما قدرت كمك به آنچه من طلب مى كنم و قوت برگرفتن آنچه در پى آن هستم و مى خواهم داريد. آيا به راحتى مى گوييد «محمد رسول خدا از دنيا رفت»؟ (20)به خدا قسم اين واقعه اى مهم است كه شكافي عظيم و گسيختگى گسترده اى همراه داشت، و التيام دهنده ى آن مفقود بود. با غيبت پيامبر زمين تاريك گرديده، و برگزيدگان الهى محزون گشته اند، و در مصيبت او آفتاب و ماه گرفته و ستارگان پراكنده شدند. با رحلت او اميدها به يأس مبدل شد، و اموال غارت شد و حريم آن حضرت از بين رفت، و حرمت او مورد اهانت قرار گرفت. با رفتن او امت در فتنه افتادند و ظلمت همه جا را فراگرفت و حق از بين رفت.
به خدا قسم رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بليه ى بسيار بزرگ و مصيبت عظيم است كه مصيبتى مثل آن و حادثه ى ناگوارى همچون آن در دنيا نخواهد بود و به اين مصيبت عظمى كتاب خدا در خانه هايتان و در هر صبح و شام آگاهى داده و به آن در گوشهاي تان با ندا و فرياد و خواندن و فهماندن خبر داده است.
و همچنين خبر داده از آنچه كه به انبياى الهى و فرستادگان خداوند در گذشته رسيده كه حكم نهايى و قضا و قدر حتمى است. (آنجا كه فرموده:) «و نيست محمد مگر فرستاده ى خدا كه قبل از او پيامبران آمده اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود به جاهليت خود برمى گرديد و مرتد مى شويد؟ كسى كه مرتد شود به خداوند ضررى نمى رساند، و خداوند شكر گزاران را پاداش مى دهد». (21)
اين در حالى است كه شما هم تداركات و افراد و هم خانه و سرپوش و هم وسيله و قدرت و هم اسلحه و وسيله ى دفاع داريد. فراخوانى من به شما مى رسد ولى پاسخ نمى دهيد! و فرياد من به شما مى رسد ولى به دادخواهى نمى آييد!
شما متصفيد به اين كه بر دشمن بدون سپر و زره حمله مى كنيد و به خير و صلاح شناخته شده ايد. و شما كسانى هستيد كه به عنوان برگزيده ى خدا و منتخب او براى ما اهل بيت انتخاب شده ايد. و همان كسانى هستيد كه با عرب به مبارزه برخاستيد و خود را وارد امور سخت كرديد و متحمل سختى و زحمت شديد و با امت ها به جنگ برخاستيد و پهلوانان را بدون سستى دور نموديد.
ما و شما چنان بوديم كه شما را امر مى كرديم و شما اطاعت مى كرديد، تا بوسيله ى ما براى شما موقعيت پا برجايى به دست آمد، و توسط ما آسياب اسلام براى شما به گردش درآمد، و بركات روزگار (23) به جريان افتاد، و تكبر شرك به ذلت كشيده شد، و جوشش دروغ ساكن گرديد، و آتش جنگ خاموش گشت، و دعوت به فتنه و آشوب آرام گرفت، و دين در اجتماع شكل گرفت.
ادامه دارد…………
—————————————–
پی نوشت:
21ـ سوره ى آل عمران: آيه ى 144.
22ـ منظور از «پسران قيله» انصار هستند كه از دو قبيله ى اوس و خزرج تشكيل مى يافتند و «قيله» نام مادر آنان است كه چندين نسل قبل، نسبشان به او منتهي مى شود.
23ـ در عبارت عربى چنين است: «و در حلب البلاد» كه كلمه ى «حلب» به معناى شير است ولى در اينجا كنايه از بركات است.
منبع: www.sonnat.net
اين كارها از شما بعيد بود و چگونه چنين كارى كرديد و به كجا بازمى گرديد، با اينكه كتاب خدا در بين شماست؟! كتابى كه امورش ظاهر و احكامش نورانى و علامتهايش واضح و نواهيش تبيين شده و اوامرش روشن است. به چنين كتاب خدايى پشت نموديد. واى بر شما! آيا مى خواهيد از او روى گردانيد يا به غير آنچه كه در آن است حكم كنيد؟ بد جايگزينى براى ظالمان است، و كسى كه غير اسلام را به عنوان دين برگزيند از او قبول نمى شود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود. سپس درنگ نكرديد مگر به مقدار آرام شدن فتنه و جاى گرفتن قلاده ى آن كه شروع نموديد در برافروختن شعله هاى فتنه و برانگيختن هيزم هاى آن و نداى شيطان مكار را اجابت كرديد و شروع به خاموش كردن انوار دينى روشن و بى اعتنايى به سنت هاى پيامبر برگزيده نموديد.
به ظاهر طرفدارى از دين مى نماييد در حالى كه در باطن به نفع خود عمل مى كنيد و نسبت به اهل بيت و فرزندانش با حيله و نيرنگ رفتار مى كنيد(14) ما در مقابل اذيت هاى شما صبر مى كنيم مانند صبر كسى كه با چاقوهاى بزرگ و پهن اعضايش را قطعه قطعه كنند و تيزى نيزه را در بدنش فرو برند!
فدك و ارث
و شما اكنون معتقديد كه ارثى و نصيبى براى ما اهل بيت نيست! آيا در پى حكم جاهليت هستيد؟! و چه حكمى بهتر از حكم الهى براى گروهى است كه يقين دارند؟ آيا نمى دانيد؟! البته كه همچون آفتاب تابنده براى شما روشن است كه من دختر اويم. از شما مسلمانان بعيد است! آيا ارث پدرم به زور گرفته شود؟
اى پسر ابوقحافه، آيا در كتاب خدا نوشته شده كه تو از پدرت ارث ببرى ولى من از پدرم ارث نبرم؟ مطلبى تعجب آور و متحيركننده آورده ايد كه از روى جرأت بر قطع رحم رسول اللَّه و شكستن پيمان چنين اقدامى كرده ايد! آيا از روى عمد كتاب خدا را رها كرده و پشت سر خود افكنديد؟ آنجا كه خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: «و سليمان از داود ارث برد» (15) و آنچه حكايت نموده از قضيه ى يحيى و زكريا آنجا كه مى فرمايد:
«پروردگارا… فرزندى به من عنايت فرما كه از من و از آل يعقوب ارث ببرد» (16) و فرموده: «و خويشان ميت بعضى بر بعض ديگر در كتاب خدا در ارث بردن تقدم دارند» (17) و فرموده: «خداوند در رابطه ى با اولادتان سفارش مى نمايد كه فرزندان پسر دو برابر فرزندان دختر ارث مى برند» (18) و فرموده: «اگر ميت چيزى بعد از خود باقى بگذارد براى والدين و خويشان به نيكى وصيت نمايد، اين حقى است كه متقين بايد آن را انجام دهند». (19)
گمان نموديد بهره اى از ارث براى من نيست و از پدرم ارثى به من نمى رسد و بين من و پدرم نسبتى نيست؟! آيا خداوند شما را به آيه اى اختصاص داده كه پدرم را از آن خارج نموده است؟ يا مى گوئيد ما اهل دو مذهب هستيم كه از يكديگر ارث نبريم؟! آيا من و پدرم هر دو اهل يك مذهب نيستيم؟! يا اينكه شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسرعمويم (على عليه السلام) آگاه تريد؟
اكنون كه فدك را نمى دهى، اين مركب زين و افسار شده ى آماده را بردار تا در قبر همراه تو باشد و روز قيامت وبال آن گريبانت را بگيرد. خداوند خوب حكم كنندهاى و حضرت محمد صلى الله عليه و آله خوب زعيمى و قيامت خوب وعده گاهى است. بعد از مدت كوتاهى پشيمان مى شويد، و در روز قيامت اهل باطل زيان مى كنند، و زمانى پشيمان مى شويد كه براى شما نفعى ندارد، و براى هر خبرى زمان وقوعى است، و به زودى مى فهميد عذاب خوار كننده گريبان چه كسى را مى گيرد و چه كسى است كه عذاب دائمى بر او نازل مى شود.
ادامه دارد…….
———————————
پی نوشت: