گنجینه اسرار
سرّی اندر گوش هر یک، باز گفت باز گفت: این راز را باید نهفت
با مخالف، پرده دیگرگون زنید با منافق، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین ز آنکه دزدانند ما را در کمین
بی خبر، زین ره نگردد تا خبر ای رفیقان، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای هر که نقش پای دارد، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد پی بدین مطلب، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد، راز ما بشنود گوش خران، آواز ما
راز عارف بر لب عام اوفتد طشت اهل مهنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد کار اهل دل به بدنامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش تا به کلی پرده برگیرد ز پیش
گفتشان کی سر خوشان می پرست خورده می از جام ساقی الست:
اینک آن ساقی به کف ساقی منم جمله اشیا فانی و، باقی منم
در فنای من شما هم، باقئید مژده ای مستان که مست ساقئید
منبع: گنجینه اسرار، عمان سامانی، ص 75.
ای قلم بنویس
ای تاریخ در خود ثبت کن
در میان کوچه یک تن یاور زهرا نشد
هدیه به بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها
رسیده عید و دل ها شاد و خرم
همه در فکر دیدار با هم
همه آماده اند سفره بچینند
به فکر سفره های هفت سین اند
منم در سفره دارم هفت سین را
ولی توأم شده با داغ زهرا
بود سین نخستین سیلی کین
به روی مادرم با دست سنگین
ببین بر سفره سین دومم را
که سویی نیست در چشمان زهرا
بگویم سین سوم تا بسوزی
که مادر سوخت بین کینه توزی
از این ماتم دل حیدر غمین است
که سین چهارمم سقط جنین است
به روی سفره سین پنجم این است
سر سجاده اش زینب حزین است
شده سفره پر از اشک شبانه
ششم سین مانده سوت و کور خانه
چه گویم ای عزیز از سین آخر
بود آن سینه مجروح مادر
علی علیه السلام:
آفرین به کسی که خود را کوچک بشمارد و کسب او پاکیزه و حلال باشد.
بحارالانوار، ج 103، ص 2
پیامبر صلی الله علیه و آله:
از آداب سفر این است که
همسفران هزینه سفر را پیشاپیش جدا و مشخص کنند
که مایه آرامش و نیک خویی آنها است.